خونهای به ناحق ریخته شده شهداء را باید پاس داشت و پیام شهداء را باید به گوشها رسانید. پیامهایی که هر سطرش کافی است تا بیراههها را مسدود کند و سرنوشتساز باشد. حماسهها را نباید به نظاره نشست، بلکه باید با تمام وجود درک و لمس کرد. باید مثل شهیدان هر روزمان کربلا باشد و لحظه لحظه عمرمان عاشورا، مگر نه این که شیطان از زمان خلقت انسان قسم یاد کرده برای گمراهی، پس جنگ بین حق و باطل هماره بوده و هست و خواهد بود. یک سو کافران و در طرفی دیگر اهالی نور و روشنایی، کربلای شهیدان، مکتبی است برای امت مظلوم تاریخ معاصر، مدرسهای است برای نسلهای آینده بشری، ایستادن پا میخواهد و پایی که در رکاب ائمه اطهار(علیهم السلام) نباشد پا نیست، تکیه گاه سستی است که هر لحظه باید منتظر افتادنش بود. من و تو و ما وظیفه داریم پیام شهیدان را به گوش جهانیان و آزادی خواهان برسانیم. پیامی که شاید کوتاه و مختصر و مفیدش این گونه باشد: برسید، به حسابتان قبل از این که به حساب شما برسند. حاضر باشید در همه صحنهها، حول محور ولایت فقیه بچرخید، علی(علیهم السلام)گونه رشد کنید تا حسن(علیهم السلام) وار ادامه دهید و حسینی(علیهم السلام) بمیرید.
شهید وحید حبیبی از این دست شهیدانی است که عارفانه و عاشقانه این راه را انتخاب کرد و چه انتخاب درستی داشت. تا مرز بین آسمان و زمین را با بذل جان شیرینش در یابد و از این کره خاکی به عرش الهی سفر کند. او هماره نظرش بر این بود که ما ز بالاییم و بالا میرویم و با این نوع نگاه بود که زندگیاش را الهی و اهل بیتی(علیهم السلام) ترسیم کرد. او در بیست و هشتم شهریور ماه سال 1345 در شهرستان اراک و در خانوادهای ساده و بیریا و متعهد به اسلام و عاشق اهل بیت(علیهم السلام) دیده به جهان هستی گشود. او در دامان پر از مهر و محبت پدر و مادرش رشد کرد و نفس کشید و تعلیم نماز و قرآن دید. هفت ساله که شد به مدرسه رفت و به کسب علم و دانش پرداخت و توانست تا تحصیلاتش را با گرفتن مدرک دیپلم در رشته اقتصاد به پایان برساند؛ و بعد از تحصیل به کارگری مشغول شد. او در حین تحصیل نیز کار میکرد تا خرج تحصیلش را خودش جور کند و باری بر دوش خانواده نداشته باشد.
با آغاز جنگ تحمیلی عاشقانه به راهی که انتخاب کرده بود قدم گذاشت و به عنوان بسیجی به سپاه رفت تا تک تیرانداز سپاه اسلام باشد.
او رشادتها و شجاعتهایی از خویش برجای گذاشت و آنها را به رخ دشمن بعثی کشید تا بدانند که سربازان خمینی(قدس سره شریف) از مردن باکی ندارند و برای شهادت پای به جبهه گذاشته اند. حدود 7 ماه در گردان امام حسین(علیهم السلام) در جبهه بود و در این مدت در عملیاتهای مختلفی شرکت کرد تا سرانجام در عملیاتی پدافندی در منطقه دزلی مریوان در بیست و هفتم اسفند ماه سال 1366 بر اثر اصابت ترکش به گردن و سرش به شهادت رسید. پیکر مطهرش را در گلزار شهدای اراک به خاک سپردند.