شهید قاسم سلطانی هنگامی که خانوادهاش به دلیل شغل پدر ساکن تهران بودند، در پنج شهریورماه سال 1346 در آن شهر متولد شد. هنوز دوران دبستان را تمام نکرده بود که به شهر اراک بازگشتند. پس از آن ادامه تحصیل نداد و در یک مغازه سماورسازی شروع به کار کرد. همزمان با کار اوقات فراغتش را یا در حال ورزش بود و یا در مسجد آ اکبر به کار فرهنگی میپرداخت. از دوازدهسالگی عضو بسیج بود. هنوز پانزده سالش تمام نشده بود که عزم جبهه کرد ولی با توجه به این که پدرش در مناطق عملیاتی حضور داشت مادرش مانع از رفتنش شد. اما او که تصمیمش را گرفته بود چندی بعد رضایت پدر و مادر را گرفت و به دوره آموزشی بسیج اعزام شد. او جوانی با انگیزه در دفاع از انقلاب و اسلام بود پس از اولین حضورش در جبهه با دیدن رزمندگانی که از همه چیز خود در راه اسلام گذشتهاند، دیگر تاب ماندن در خانه را نداشت.
قبل از عملیات والفجر 8 یک دوره آموزش غواصی دید و برای آن عملیات آماده شد. بسیجی شهید سرانجام در بیست و نهم بهمنماه 1364 هنگامی که به عنوان آر پی جی زن گردان امام حسن(علیه السلام) از لشکر 17 علی بن ابیطالب(علیهماالسلام) در منطقه فاو حضور داشت، به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید در معرکه جنگ مفقود شد و پس از سالها در تیرماه 1374 از روی آثار بر جای مانده شناسایی و در گلزار شهدای شهر اراک به یاران شهیدش پیوست.
خاطره:
زمانی که اولین بار میخواست به جبهه برود مادرش گفت: تو نمیخواهد بروی. الآن پدرت هم که در جبهه است اگر شما هم بروید ما کسی را نداریم. قاسم گفت: مادر غصه نخور شما خدا را دارید.
یک روز به قاسم گفتم: بابا تو که میروی جبهه کاری کن که به جای خدمتت حساب شود او امتناع کرد و گفت: من تا زمانی که جنگ تمام شود سرباز انقلابم و وقتی جنگ تمام شد به عنوان سرباز خدمت میکنم.