شهید عبدالرحمن سوارآبادی، در اولین روز از آذرماه سال 1320 در خانوادهای زحمتکش و کارگر، معتقد به مسائل دینی و مذهبی در شهر اراک، خیابان عاشورا دیده به جهان هستی گشود. فرزند اول خانواده بود. آشنایی با مذهب و اصول اولیه دین را در دامان خانواده آموخت. به زودی به نماز ایستاد. با تمام احساس روی سجاده ایستاد و خالصانه خدای خود را ستایش کرد. مهربان و دستگیر خلق بود و به همسایگان کمک میکرد. معتقد بود، وقتی پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به امور همسایه سفارش میکند، پس حجت بر امت تمام است و باید مانند قوم و خویش به آنها رسیدگی کرد. درد مردم را لمس میکرد، چون خود درد کشیده بود. به مدرسه نرفته بود، اما معرفت کسب کرده و درک درستی از زندگی و مسائل پیرامون داشت. عبدالرحمن ابتدا کارگری میکرد تا اینکه به عنوان راننده در کارخانهی آلومینیومسازی مشغول به کار شد.
پس از مدتی با خانواده با خانوادهای مؤمن وصلت کرد و زندگی مشترک را آغاز کرد. ثمره این پیوند شیرین شش فرزند (دو پسر و سه دختر) بود. از زندگی راضی بود و با تلاش و کوشش، زندگی سالم و خوبی را برای فرزندانش فراهم کرده بود و دوست داشت تا فرزندانش را با رزق حلال و پاک بزرگ کند. در قیام سال 1357، در صف مبارزه با طاغوتیان ایستاد و پا به پای مردم کشور تا پیروزی انقلاب پایداری کرد و زمانی هم که جنگ تحمیلی آغاز شد، در سنگر تولید ماند در عقب جبهه به فعالیت خود ادامه داد تا چرخ اقتصاد و خودکفایی کشور بچرخد.
هر بار که دشمن، از رزمندگان اسلام در خط اول جنگ ضرب شصتی میخورد؛ برای ایجاد نا امنی و نا امیدی بیشتر، با هواپیماهای غولپیکرش شهرها و مردم بیگناه را مورد هجوم قرار میداد. در چنین حمله ددمنشانهای، عبدالرحمن نیز در روز پنجم مردادماه سال 1365، در شهر اراک به شهادت رسید و در گلزار شهدای اراک به خاک سپرده شد.