بسم الله الرحمن الرحیم
(وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ).[1] هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شدهاند مرده مپندار بلكه زندهاند كه نزد پروردگارشان روزى داده میشوند. با درود و سلام به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) منجی عالم بشریت و نثار درود و سلام به نائب برحقش امام(قدس سره شریف) امت، رهبر كبیر انقلاب كه فریاد آزادانه و جاودانهای است بر ضد استكبار منطقی است که در دنیا طنینافکن شد، رهبری كه بزرگترین رهبر برای نسل نو یگانه راهنما و رزمندهای دلیر و ابرمرد قرن بیستم و پیشوای رسالت رهبری كه ستونهای غرب و شرق را به لرزه انداخت. و ریشه بیعدالتی و ظلم را ریشهکن كرد. رهبری كه جاودانش از سرزمین مقدس ایران درخشیدن آغاز كرد و میرود تا در سرزمینهای اسلامی نور فشانی كند و بر كل جهان پرتو افكند ... من امام(قدس سره شریف) را مسلمانی مجاهد و مجاهدی مؤمن و مؤمنی زاهد و زاهدی عابد و عابدی متواضع و متواضعی پیروز، ساكت و ساكتی خروشان میدانم پس او را دعا كنید. من با آگاهی كامل و عشق و علاقه به اسلام و لبیك پیام امام(قدس سره شریف) و به خاطر خدا بایستی خالص به سوی جبهه شتافتم و آمدهام كه نشان دهم كه حاضریم مادران و پدران ما داغدار و در سوگ عزیزان بسوزند و فرزندان از فراق پدر ناله كنند و مردم از شهرها و روستاها هجرت كنند و هر روز دشمن جنایت فجیعی مرتكب شود ولی به تبعیت از سرور شهیدان حسین بن علی(علیهماالسلام) فریاد بزنیم هیهات منیالذله، بنابراین از كلیه برادران هم شهریان عزیز میخواهم با حضور مستمر و با تقویت جبهههای جنگ مردانه به سوی جبههها بشتابند و ثابت كنید كه ایران اسلامی حاضر است و احتمالاً قامتی بلند در مقابل کفر جهانی بایستد.
مردان عزیز از شما میخواهم با حضور خود در جبهههای جنگ و با شركت در سرای سیاسی در پشت جبهه رشد و آگاهی انقلابی میدان تعهد و نشان دهید و مشت محكمی بر دهان یاوهگویان شرق و غرب بكوبید و تنفر و انزجار خود را از دشمنان اسلام اعلام بدارید. عدم حضور در صحنه خیانت بیقرن و امید برترین دشمن است و در خاتمه از پدر و مادرم رضایت میطلبم و میخواهم كه اگر کوچکترین ناراحتی از من دیدهاید، ببخشید از اینكه نتوانستم آنکه مسئولیت من بود برای شما انجام دهم، كوتاهی كردم برای رضای خدا ببخشید و هم برادران و خواهرانم و همسر مهربانم اگر گاهی در منزل خدای ناكرده بد اخلاقی كردم و اگر كم یا زیادی از من سر زده، ببخش و فرزندانم را تا میتوانی اسلامی و در خط امام(قدس سره شریف) و اسلام راهنمایی كنید. و استقامت و شجاعت را از زینب كبری(سلام الله علیها) بیاموزید و الگوی خود قرار دهید و اما چند كلمه با همشهریان عزیز و همسایگان و بستگان میخواهم كه اگر در بذل زندگی کوچکترین كم یا زیادی از من دیدهاید به بزرگی خودتان ببخشید. و در زندگی كاری كه انجام میدهید، الله و برای خدا باشد كه ارزش آن بسیار است و همیشه اوقات وحدت را حفظ كنید. دیگر در این جا با شما خداحافظی میكنم و بیش از این مزاحم نمیشوم اگر دشمنان اسلام تکهتکهام كنند، اگر مرا بسوزانند و به خاكستر تبدیلم كنند، اگر در میان آتش شوم ذرهای خاكسترم صدا میزنند. اللهاکبر خمینی(قدس سره شریف) رهبر. والسلام
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خمینی(قدس سره شریف) را نگهدار.
خاطره از زبان همسر شهید:
شهید فرد خوشاخلاق و خوشبرخورد بود. همیشه گل لبخند بر لبش جاری بود. همیشه نماز خود را به وقت در مسجد محلمان به جا میآورد. بعد از نماز قرآن میخواند و همه مسلمین جهان را دعا میکرد. هر کاری که میکرد اول برای مردم و بعد برای خودمان میکرد. به بچهها سفارش فراوان در مورد نماز و روزه و درس خواندن و مخصوصاً حجاب داشتند. بار آخری که میخواست به جبهه برود از من پرسید نظر شما راجع به جبهه رفتن من چیست؟ من با تشویق فراوان او را راهی جبهه کردم. بار آخر که برای مرخصی آمده بود در حین آموزش در جبهه آب به گوش او رفته بود، هر چه به او گفتیم: تا برای مداوا پیش دکتر برود نرفت او گفت: این گوش دیگر به درد من نمیخورد. چهرهی او خیلی نورانی و روشن شده بود.
1. سوره آل عمران، 169.
بهمن در سال 1334 متولد شد فرزند چهارم خانواده بود به دلیل هوش سرشار مورد توجه افراد فامیل بود. در کلیه حرکات و سکنات خود نوعی ابتکار و خلاقیت خاص دیده میشد. دوران کودکی همواره در جنب و جوش بود و هیچگاه در مقابل کارهای سخت از خود سستی نشان نمیداد. نعمت خواندن و نوشتن را ابتدا در مکتب آموخت و سپس با شرکت در کلاسهای درس دبستان روستا توانست در امتحانات کلاس ششم دبستان (نظام قدیم) موفق شود اگر چه به دلیل مشکلات و شرایط خاص خانوادگی و نبود امکانات ایشان نتوانست به تحصیل ادامه دهند ولی نبوغ ایشان در هر کاری نشاندهنده توان بالقوه و قدرت خلاقیت و نوآوری بود.
همزمان با شروع زمزمههای آزادیخواهی ملت مسلمان ایران که با رهبریهای پیامبرگونه امام(قدس سره شریف) امت در سالهای 56 و اواخر 57 که ریشه در قیام خونین 15 خرداد داشت، همراه همشهریان در کلیه تظاهرات و جلسات سخنرانی که در شهرستان خمین و در روستاهای شهرستان برگزار میشد، شرکت میجست و از افراد محوری روستا در اینگونه مجالس و گردهماییها بود و هماهنگی ایشان با شهیدانی چون حاج مرتضی طهماسبی و حاج ابراهیم طهماسبی و افراد معتمد روستا باعث تشویق و دلگرمی اهالی میگردند.
بعد از پیروزی انقلاب به عنوان یکی از اعضای شورای اسلامی ده انتخاب گردید و قبول این مسئولیت بهانهای بود برای همسویی و همراهی با دلسوختگان که دردهای مجروحیت دوران ستمشاهی را در دل داشتند. در راستای این اهداف فعالیتها زیادی در جهت انتقال مسائل و مشکلات اهالی به مسئولین ذیربط داشت و اثرات و برکات انقلاب که همچون باران رحمت بر این روستا هم نازل میشد، شهید را خوشحال میکرد. تأسیس تعاونی مصرف، احداث چاه آب قابل شرب و منبع ذخیره آب، شبکه برق روستا و ... از اهم فعالیتهای بعد از انقلاب است که با پیگیرهای همهجانبه شورای اسلامی روستا و بذل توجه مسئولین به آن خواستهها در روستا انجام گردیده است.
با شروع جنگ تحمیلی هسته مقاومت روستا با فعالیت این شهید و سایر همرزمان تشکیل شد و با همکاری سپاه پاسداران شهرستان خمین فعالیتهای آموزشی در ناحیه پیگیری شد و تعداد زیادی از جوانان پرشور روستا آماده نبرد با دشمنان دین و میهن شدند. شهید به لحاظ شجاعت و دریادلی خاص خود هیچگاه از سختیها و مشکلات جبه نبرد نمیهراسید و در عملیات مختلف در غرب و جنوب کشور با دشمنان جنگید. معمولاً روستائیان در فصل غیر زراعی در جبههها حاضر میشدند ایشان هم چون در جبهه تولید یار و یاور پدر پیر خود بود، در فصل زراعی با فعالیت خود رشتههای وابستگی را از هم گسست و در فصل غیر زراعی اسلحه در دست میگرفت و رو در روی دشمن میایستاد تا اینکه در بهمنماه سال 1364 در عملیات والفجر 8 به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید در زادگاهش به خاک سپرده شد.