شهید حمیدرضا سهرابی؛ دلاوری شیردل که در زمان جنگ نابرابر و تحمیل شده بین عراق و ایران از جان شیرین خود گذشت و سینهاش را سپر بلای مردم بیدفاع سرزمینش کرد.
او مرد عشق بود و راه رسیدن به معشوق را یافته بود و در این راه از تمام هستی خود صرفنظر کرد چرا که خوب میدانست اوج سعادت در شهادت است و شهادت زیباترین مرگ آدمی است. او ارزش این سعادت بالا را به خوبی درک بود و در این مسیر از هیچ تلاشی کوتاهی نکرد.
او در چهارمین روز از آذرماه سال 1347 در پائیزی زیبا و دلانگیز که زیبایی رنگهای چشمگیرش چشم هر خلقی را به خود خیره میکرد و در دوستی زیبای برگ و باد و در هوایی نسبتاً سرد در روستای زیبای ریحان از توابع شهرستان خمین در استان شهیدپرور مرکزی دیده به جهان گشود. او پسر اول خانواده و نور دیده پدر و مادر و چراغ خانه پر مهرشان بود. پسری که قرار بود روزی عصای دست پدر و مادر و یار و یاور آنها در مشکلات زندگی باشد. روزهای زیبای کودکی را به سرعت پشت سر گذاشت و پس از آن وارد دبستان شد و تا سال پنجم ابتدایی درس خواند اما بعد از آن به درس خواندن ادامه نداد و در امور خانوادگی یاریرسان پدر و مادر شد.
کمکم وارد عرصه کار شد و تلاش کرد تا در امور مالی و مادی خانواده هم سهیم شود. شغلش آزاد بود و با زحمت پول فراهم میکرد تا روزی خود را به دست آورد. شهید حمیدرضا سهرابی در دوران جوانی برای رفتن به سربازی آماده شد و با لباس پاسدار وظیفه لشکر 17 علی بن ابیطالب(علیهماالسلام) عازم جبهههای نبرد شد. او مدتی را در جبهه بود و در بیست و ششم اسفندماه سال 1366 در منطقه خرمال عراق در عملیات والفجر10 با اصابت ترکش به سرش به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیکر مطهرش در زادگاهش ریحان خمین، به خاک سپرده شد