شهید معظم غلامعلی سهرابی در سیام شهریورماه 1355 در روستای بلاورجان از توابع شهرستان خمین چشم به جهان گشود. در خانوادهای کشاورز که به دین و مذهب پایبندی داشتند، رشد کرد. با ورود به سن تحصیل؛ پدرش علیرغم سختیهایی که داشت او را به مدرسه فرستاد و آن آغازی شد برای فصل دوم از زندگی فرزندش. تا پایان دوره راهنمایی که تحصیل کرد دلخوشی دیگری پیدا کرد که او را از پشت میز مدرسه در کلاس اول دبیرستان به آموزشگاه پلیس کشاند. میخواست با این لباس مقدس به مردم خدمت کند و این طرز تفکر از او پلیسی وظیفهشناس و در خدمت مردم ساخت.
اخلاق نیکو ادب از ویژگیهای بارز او بود و در هر شرایطی حتی در روزهایی که مأموریتهای سخت و طاقتفرسا داشت به والدینش حرمت مینهاد و حاضر نبود لحظهای آنها را از خود برنجاند.
سرانجام این پلیس فداکار در فرجامی خونین در نوزدهم فروردینماه سال 1381 در حین عملیات آزادسازی گروگان از ربایندگان در محمدآباد ولنجک تهران جان پاک و پیراسته خود را به آستان محبوب ازلی پیشکش نمود و به کاروان شهیدان پیوست. شهادتش در ماه محرم اباعبدالله الحسین(علیهم السلام) بود و دقیقاً روز چهلم و اربعینش هم مصادف شد با روز 28 ماه صفر و شهادت پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و امام حسن مجتبی(علیهم السلام) که مجلسی پر شور برایش برگزار کردند، پیکر مطهر شهید در زادگاهش به خاک سپرده شد.
خاطره از خواهر شهید:
در زمان تحصیل در دورهی ابتدایی در مدرسه در کنار هم و روی یک نیمکت مینشستیم و بعد از مدرسه هم کمی بازی میکردیم و بعد سراغ درس و مشق و تکلیفهای فردا میرفتیم و با هم درس میخواندیم. خیلی مهربان و دلسوز و بسیار کمحرف بود. و صحبت زیاد را دلیل نزدیک شدن به غیبت میدانست و تا جایی که میشد سعی میکرد سکوت کند و کمحرف بزند. بسیار روی مسئلهی حجاب تأکید داشت و این گونه هم نبود که بر زبان جاری کند، از نگاه و رفتارش میشد فهمید که او در ذهنش چه میگذرد.
پدرش نیز میگوید: اوقات فراغتش را به بازی مشغول بود. فوتبال بازی را بسیار دوست داشت و سعی میکرد تا با هم روستاییهایش بازی کند و تیم روستا را تشکیل دادند و با تیمهای دیگر روستاها همبازیهای دوستانه میگذاشتند و بازی میکردند.