با سن و سال کمی که داشت در کارگاه ریختهگری کارگری میکرد و با این کار سخت روزگار میگذراند. کاری و فعال بود و سعی داشت تا با ریختن عرق پای کوره ریختهگری روزی حلال کسب کند و زندگیاش را به خوبی جلو ببرد. او از سلالهی سادات بود و از ارادتمندان به اهلبیت(علیهم السلام) و از احترام ویژهای در میان همکاران و مردم روستای کهک ساوه برخوردار بود.
سیداسماعیل سید زاده قمی فرزند سیدعباس در یکی از روزهای خوب خداوند در سال 1344 در روستای کهک از توابع شهرستان ساوه و در خانوادهای مذهبی و کشاورز دیده به جهان هستی گشود. پسری با ادب و مهربان و دلسوز و کاری که اکثراً با او ارتباط داشتند و دوستش داشتند. دوران کودکیاش که به پایان رسید راهی مدرسه شد و توانست در این مرحله از زندگی هم موفق باشد. او توانست تا پایان دوره راهنمایی تحصیل کند.
ریختهگری کاری سخت بود اما او با آن جثهی کوچک و نحیفی که داشت از کار ترسی نداشت. مدتی هم در محضر پدرش بود و کشاورزی میکرد و میکوشید تا باری از دوش خانوادهاش بردارد.
سالهای جنگ بود که دست از کار کشید و به بسیج رفت و نامنویسی کرد. از همین طریق هم راهی میدان مبارزه علیه دشمن شد. اسلحه را بر دوش کشید و دورههای نظامی را دید و برای رضای خداوند و حراست از دین و انقلاب و میهن شش ماه در جبهه بود و در این مدت توانسته بود خاطرات زیادی از خویش در ذهن دوستانش ثبت کند. از رشادت و دلاوری خاصی برخوردار بود و در بسیاری از مأموریتها و عملیاتها حضوری فعال داشت. بسیجی گردان ولیعصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از لشکر 17 علی بن ابیطالب(علیهماالسلام) سرانجام در یازدهمین روز از بهمنماه سال 1365 در حین عملیات کربلای 5 در منطقهی شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر مطهرش را در گلزار شهدای غرقآباد ساوه به خاک سپردند.