با نوروز به خانهشان آمد. درست اولین روز سال 1347 بود که متولد شد، بعد از کلی نذر و نیاز مادرش که بعد از سه دختر، از خدا پسر میخواست. اسمش را هم به عشق حضرت رضا(علیه السلام)، گذاشتند غلامرضا. مادرش خدیجه بانو، زنی مؤمن بود و هرگز بیوضو به او شیر نداد.
غلامرضا کوچک بود که دست پدرش را میگرفت و به جلسات قرآن مسجد میرفت. فوتبال را هم خیلی دوست داشت. گاهی با بچههای محل بازی میکرد و گاه، در خانه میماند تا به مادرش کمک کند. بعد از انقلاب هم به مسجد میرفت و نگهبانی میداد. در بسیج هم فعالیت میکرد. ساکت و آرام بود و گزیدهگوی.
سال سوم راهنمایی را در حالی تمام کرد که مسئول کتابخانه مسجد بود. به سال اول دبیرستان که رسید، شد عضو اتحادیه انجمنهای اسلامی. سه سال در دبیرستان امام علی(علیه السلام) درس خواند. درسش خوب بود.
از سال 1363 وقتی تنها شانزدهسالش بود، به جبهه میرفت و به عنوان امدادگر به رزمندهها کمک میکرد. بار آخر سال 64 بود که از طرف هلالاحمر اراک به اشنویه اعزام شد تا در آنجا امدادگری کند، اما ترکشها امانش ندادند و در روز بیستم شهریورماه سال 1364 هنگام درگیری با نیروهای عراقی به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید در گلزار شهدای شهر اراک به خاک سپرده شد.