در بیست و یکم اسفندماه سال 1339 در تهران فرزند دوم خانواده نظام که اصالتی تفرشی داشتند پا به عرصه هستی نهاد و با شرکت در کلاسهای قرآن و مراسم مذهبی روحیه شاد و پر مهرش را رنگ الهی بخشید.
دوران ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت به پایان رساند و تا سال دوم دبیرستان در مدرسه آزادگان در تهران تحصیل کرد. سپس در هنرستان تالار رودکی در رشته آواز و اپرا شروع به تحصیل نمود. همزمان غنچههای انقلاب شکوفا شد و حمیدرضا همراه با مردم در جریان انقلاب حضور داشت و با درایت به بررسی عقاید حضرت امام خمینی(قدس سره) پرداخت و با عشق به ایشان در صحنه باقی ماند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی هنرستان تالار رودکی را رها نمود و در هنرستان موسیقی به ساخت سرودهای انقلابی و حماسی از جمله: روح منی خمینی(قدس سره)، ایران، ایران همت گماشت. حمیدرضا که خود شعر، آهنگ، تنظیم و اجرای موسیقی این سرودها را بر عهده داشت.
پس از شروع جنگ در سال 1361 به جبهه اعزام شد و سمتهای مختلف از جمله جانشین فرمانده گردان حضرت زینب(علیها السلام) از لشکر 10 سیدالشهدا(علیه السلام) و مسئولیت گردان امدادگران را بر عهده داشت.
حمیدرضا در دوازدهم فروردینماه سال 1365 با دختری مؤمن و متعهد ازدواج نمود و زندگی مشترک خویش را تشکیل داد.
او با آنکه در جهاد سازندگی عضو بود به نویسندگی، کارگردانی تئاتر، خبرنگاری، گویندگی و کارگردانی برنامههای جنگی در تلویزیون از جمله برنامه ایران در جنگ، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پرداخته و همزمان با ارائه طرحهای مهم پژوهشکده جهانی هنر و دایره المعارف هنر اسلامی، در عملیات کربلای 4، کربلای 5، و نصر 4 حضور داشت و از ناحیه دست، گردن، گوش و کمر مجروح شد.
این عاشق وارسته و هنرمند متعهد در یازدهم تیرماه سال 1366 پس از عملیات نصر 4 در ارتفاعات قشن مشرف به شهر ماووت عراق به شکرانه پیروزی، پیشانیاش را بر خاک نهاد. خداوند نیز در پاسخ شکرش جام شیرین شهادت را به او نوشاند و او را به محضر خویش پذیرفت.