دوازده سال انتظار، دوازده سال چشم به راهی، دوازده سال گذراندن روزها با چشمانی که به راهش سفید شد، شاید از او خبری به ما برسد و دل غمدیده ما را مرهمی باشد تا بتوانیم نبودنش را راحتتر تحمل کنیم. دوازده سال انتظار برای اینکه شاید بر مزار سرد و سنگیاش بنشینیم غم دل بگوییم و کمی آرام بگیریم. دوازده سال گذراندن روزهای سخت در نبودن کسی که هر روز و هر لحظه حضورش را کنارمان و در قلبهایمان احساس میکردیم که به هر سمت و سویی سر میچرخاندیم، او را میدیدیم و خندههای زیبایش و صدای رسایش در گوشمان میپیچید. دوازده سال که لحظهلحظهاش با هر صدایی به سمت در برگشتیم تا شاید قامتش میان چهارچوب در حاضر شود و لبخندش جانی دوباره برایمان باشد و یا پیکرش به دستمان برسد و ما را از این انتظار راحت کند.
فرزند دوم خانواده ما بود. خانواده فشکی که دین و مذهب و نان حلال حرف اول زندگیشان را میزد و همیشه آرزو میکردند خداوند فرزندانی نصیبشان کند که فقط قدمهایشان را در راه رضای خداوند بردارند و در این میان نادعلی با همه تفاوت داشت. نادعلی در دهمین روز از خردادماه سال 1343 در روستای فشک به دنیا آمد. از همان لحظه تولدش طراوت و زیبایی بهار را برایمان دو صد چندان کرد و تمام زیباییهای زندگی به زندگیمان سرازیر شد. روزها و شبهایی که بالای سرش مینشستم و او لحظهلحظه در آغوشم قد میکشید و بزرگ میشد، هرگز از یاد نخواهم برد. از همان کودکی شیرینزبان و دوستداشتنی بود و به همین دلیل جایگاه ویژهای در دل همه داشت. زمان رفتن به دبستان فرا رسید اما به دلیل عدم امکانات تحصیلی در روستا و مساعد نبودن شرایط خانوادگی نتوانست درس بخواند و فقط به میزان خواندن و نوشتن سواد داشت. از همان دوره ابتدایی همراه پدر مشغول به کار کشاورزی شد و میکوشید تا سهمی در تأمین مخارج زندگی و در کمک و یاریرسانی به خانواده در امور منزل داشته باشد. نادعلی کم سن و سال بود اما با همین سن و سال کم همیشه دوست داشت دست یاریاش را به سمت من و پدرش دراز کند. کمکم روزهای نوجوانی را هم پشت سر گذاشت و لباس سربازی در قامت رعنایش درخشید. و او در زمان جنگ تحمیلی برای خدمت سربازی اعزام شد و به محض اعزام رهسپار جبهههای نبرد شد. و در لشکر 77 پیروز خراسان مشغول به خدمت شد. بیش از سه ماه در جبهههای نبرد حضور داشت و در 12/11/1363 در منطقه سومار با اصابت گلوله به درجه رفیع شهادت رسید اما پیکر مطهرش پس از دوازده سال انتظار در سال 1375 به دستمان رسید و در خاک فشک - فراهان به خاک سپرده شد.