با طراوت روزهای بهار و درست در زمان باز شدن گلهای بهاری در صحرا همزمان با طراوت و زلالی بارانهای زیبای بهاری در زیباترین فصل خدا هنگامی که عشق سر از زیر بار سنگین برف بیرون آورده بود و شکفتن دوباره گلها و گیاهان نوید شروع زندگی دوباره را به انسانها میداد و لطف خدای متعال را بیش از پیش به همگان نشان میداد، در خانواده نظری پسری متولد شد.
پسری که مرد خدا بود و عشق را در زندگیاش به تصویر کشید. او سعادتمندانه زندگی کرد و دلاورانه از جهان چشم بست.
شهید ابراهیم نظری دلاورمردی که در اولین روز بهار سال 1340 در روستای زیبای آقچه قلعه از توابع شهرستان ساوه در خانوادهای مؤمن و مذهبی متولد شد و در کانون گرم خانواده خود رشد کرد.
روستازادهای دلیر که روزهای زیبای کودکی را با بازیهای کودکانه پشت سر گذاشت و در هفتسالگی وارد دبستان شد و پس از طی دوران ابتدایی درس خواندن را رها کرد چرا که عدم امکانات تحصیلی و مناسب نبودن شرایط اجازه ادامه تحصیل را به او نمیداد.
ابراهیم از همان کودکی در کارهای کشاورزی یاریرسان پدر بود و تلاش میکرد باری از دوش او بردارد. ابراهیم مصمم بود تا گوشهای از زحمات پدر و مادر جبران کند.
در زمان انقلاب به سهم خود فعالیت داشت و مرید حضرت امام(قدس سره) بود. او در دوران جوانی ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. همسر مهربانی که تمام تلاشش را میکرد تا برای خانوادهاش هیچ کم و کاستی وجود نداشته باشد. اما هرگز این آرامش را تنها برای خود نمیخواست و با آغاز جنگ تحمیلی بیتاب رفتن به جبهههای نبرد بود، سرانجام ابراهیم(علیه السلام) وار به دل آتش زد.
او بتهای درونش را شکست و در لباس بسیج به صف مدافعان ایران اسلامی پیوست. شهید ابراهیم نظری مدتی را به عنوان بسیجی گردان محمد رسولالله(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) از تیپ 17 علی بن ابیطالب(علیهما السلام) در جبهههای حق علیه باطل کوشید و سرانجام در پانزدهم آبان ماه سال 1361 در عملیات محرم در منطقه عین خوش با اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش در زادگاهش - آقچه قلعه - به خاک سپرده شد.