شهید، عاشقترین پرندهای است که ماندگارترین پرواز را در زیباترین معراج عشق به یادگار گذاشت. شهید، مقاومترین دوندهای است که توقف نداشت و متواضعترین فرماندهای بود که تکلف نداشت. شهید رزمندهای بیقرار اما صبور، شیدا اما فکور، دلربا اما جسور، بیادعا و بیغرور است. شهید، به تنهایی یک لشکر امیری دلاور، دلنشین و آتشین همیشه متبسم و شیرین، متوکل و متوسل، عارف و اهل دل، و وقار منزل و محفل. عشق را فهمیدند، وصل را سنجیدند، و درد را چشیدند. کربلا نرفته، کربلایی شدند. عروج نکرده آسمانی شدند. قیامت ندیده بهشتی شدند. از فرشتهها فرشتهتر، از پرندهها پرندهتر، خلاصه از همه گلها گلتر شدند.
شهید محسن حسنزاده از همین تبار بود که از فرشتهها فرشتهتر بود و از همه گلها معطرتر؛ او در پانزدهمین روز از خرداد ماه سال 1341 در شهرستان اراک و در محلهی خیابان مشهد زندگی سراسر نور و روشناییاش را در خانوادهای مذهبی و متدین دیده به جهان هستی گشود.
پدرش کارگر بود و زندگی را به سختی میگذراند ولی با وجود خانوادهای سالم زندگی سالم و خوبی را برای خانوادهاش ساخته بود. تا کلاس سوم راهنمایی تحصیل کرد و به شغل آزاد روی آورد تا زمانی که سرباز شد و برای ادای دین به جبهه رفت. او به ارتش رفت و در این نهاد مقدس به عنوان سرباز تیپ یکم از لشکر 23 نوهد سربازیاش را آغاز کرد و سعی داشت تا فعالیتی شایسته داشته باشد. سرانجام پائیز عمرش فرا رسید و در یازدهمین روز از آبان ماه سال 1361 در منطقهی سردشت آذر بایجان غربی بر اثر اصابت تیر به پای راستش به شهادت رسید. پیکر مطهرش را در گلزار شهدای اراک به خاک سپردند.