در بیست و چهارم خردادماه سال ۱۳۶8 مصادف با تولد امام رضا(علیه السلام) در شهر اراک چشم به جهان گشود. نامش را رضا گذاشتند. دوران کودکی را به تحصیل اشتغال داشت. پدرش ایثارگر بود به همین دلیل دوره راهنمایی را در مدرسه شاهد گذراند. مادرش به سفارش پیغمبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، او را به نماز تشویق میکرد. وقتی وارد مدرسه شاهد شد نماز جماعت را نیز شروع کرد. او در خانوادهای متدین و مذهبی پرورش یافت. سرشار از عاطفه بود تا جایی که تقریباً هر روز به پدربزرگش سر میزد و جویای احوال او میشد که این کار نشان از نوعدوستی او بود.
از دوره دبیرستان به عضویت بسیج درآمد و به عنوان بسیجی فعال در امور فرهنگی حضور داشت. دوره متوسطه را در دبیرستان علی بن ابیطالب(علیهما السلام) گذراند. سال اول دانشگاه پیام نور، رشته کامپیوتر قبول شد و سپس با تغییر رشته در کارشناسی مکانیک جامدات، دانشگاه آزاد شروع به تحصیل کرد.
در کنار درس کلاس زبان و کامپیوتر هم میرفت. از تلاش و کوشش خسته نمیشد. در سال ۱۳۸۸ در حالی که بیست سال داشت همراه با خانواده به مکه مشرف شد. جوانی که اوج بلوغ داشت ولی ایمان و اعتقادش به ائمه(علیهم السلام) و ولایت او را موظف کرد که آداب حج را به خوبی انجام دهد. وقتی که از مکه بازگشت بیشتر اخلاق و رفتارش را مواظب بود که گناه نکند و نمازهایش قضا نشود. دانشگاه را تمام کرد پس از پایان تحصیل در سال 1391 به خدمت سربازی اعزام شد و دوره آموزشی سربازی را در نیروی انتظامی به پایان رساند. موقع تقسیم به پلیس ۱۱۰ تهران اعزام شد. بعد از سربازی دنبال کار و شرکت در آزمونهای استخدامی بود. چند ماهی به صورت قراردادی به جای پدرش در شرکت مخابرات کار کرد که در همان موقع در آزمون استخدامی آتشنشانی تهران قبول شد. دست سرنوشت در بیست و چهارمین روز از اسفندماه 1394 او را به سازمان آتشنشانی برد و در تاریخ ۷/۱/۱۳۹۵ رسماً آموزشهایش را شروع کرد. برای قبولی در آتشنشانی نذر حضرت عباس(علیه السلام) کرد که گوسفندی را با اولین حقوقش قربانی کند و همینطور شد. تاسوعای ۹۵ نذرش را ادا کرد. یک روز قبل از تاسوعا به مشهد رفت و ادای دین کرد.
در سال 1395 با مهاجرت به تهران در منطقه سعادتآباد ساکن شد. قسمت او شهادت بود و به هر وسیلهای که بود رضا به سوی آتش کشیده شد. ۴۳ روز بود که لباس حریقش را تحویل گرفته بود و فقط ۱۴ الی ۱۵ شیفت بیشتر نرفته بود. پلاسکو تقریباً اولین تجربه سخت و مأموریت وی بود. ۳۰ دی پنجشنبه وقتی او همراه همکارش رضا شفیعی در ماشین استقرار خیابان صابونیان بودند، ساعت 9:30 صبح زنگ ایستگاه میخورد، آخرین ایستگاهی که به پلاسکو اعزام میشوند. به دلیل کمبود نیرو در ایستگاه آنها هم به سمت پلاسکو میروند. رضا و همکارش داخل ساختمان شدند و دیگر برنگشتند. او در روز حادثه آتشسوزی ساختمان پلاسکو و در حین انجام وظیفه بر اثر سوختگی و ریختن آوار در حال نجات همنوعانش به درجه رفیع شهادت نائل آمد. با آزمایش DNA فهمیدند پیکرش کدام است. پیکر مطهر شهید پس از تشییعی با شکوه از سوی مردم قدرشناس شهر اراک در گلزار شهدای این شهر به خاک سپرده شد.
مادر شهید درباره انتخاب شغل آتشنشانی توسط فرزندش میگوید:
بچههایی که در آتشنشانی کار میکنند، میدانند که خطر همیشه در کمین است. اما باز هم این کار را انتخاب میکنند. رضا هم همینطور بود. در خانه به مسائل ایمنی دقت میکرد. وقتی دلیلش را میپرسیدم میگفت: من خودم آتشنشان هستم، اگر اینها را رعایت نکنم چطور میتوانم از مردم چنین توقعی داشته باشم. اولین دیدار مادر با چهره زیبای کودک تولد امام رضا(علیه السلام) و آخرین دیدار با فرزندش شهادت امام رضا(علیه السلام) در سال ۹۵ و هشتمین پیکری که از زیر آوار و آتش پیدا شد، رضا بود.