شهید والامقام محمد عسگری، بسیجی دلاوری که در راه میهن اسلامی، جان شیرین خود را فدا کرد. شیر مردی که در جوانی بهار عمرش خزان شد و خیلی زود دنیای فانی را ترک کرد در حالی که راه رسیدن به سعادت ابدی را یافته بود.
در سال 1342 در روستای زیبای شهابیه از توابع شهرستان خمین در استان مرکزی، دیده به جهان گشود. او در خانوادهای مؤمن و متدین متولد شد، خانوادهای معتقد به دین مبین اسلام که مهر اهلبیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) را در دل پرورش میدادند و این محبت را به فرزندان خود نیز میآموختند. محمد از کودکی در کانون پر مهر خانواده آموخته بود که قدمهایش را در راه رضای خداوند بردارد و در این راه از هیچ تلاشی کوتاهی نکند. او در آغوش پر مهر پدر و مادر مهربانی و محبت را یاد گرفته بود و آن را از هیچکس دریغ نمیکرد. محمد از کودکی شیرینزبان و دوستداشتنی بود. دوران ابتدایی را با موفقیت سپری کرد و وارد مقطع راهنمایی شد اما در همان سال اول راهنمایی به خاطر مناسب نبودن شرایط دست از تحصیل کشید و درس خواندن را رها کرد.
محمد پس از اینکه درس خواندن را کنار گذاشت، در کارهای کشاورزی یاریرسان پدر شد تا هم باری از دوش او بردارد و هم در امور مادی و مالی خانواده سهمی داشته باشد. از همان سن و سال کودکی و نوجوانی با شانههای نحیفش بارهای بزرگ زندگی را به دوش میکشید. در نماز و عبادت کوتاهی نمیکرد و برای رفتن به مسجد اشتیاق زیادی داشت. او مهربان و دوستداشتنی بود و برای کمک به دیگران از هیچ تلاشی کوتاهی نمیکرد بنابراین در زمان انقلاب فعالیت خود را شروع کرد و در فعالیتهای انقلابی شرکت میکرد. اما با شروع جنگ تحمیلی قرارش را از دست داد و لباس مقدس بسیج به تن کرد تا در صف دلدادگان ایران اسلامی باشد. او مدتی را در جبهه بود و پس از آن به مرخصی آمد. مرخصی کوتاه مدتی که پدر در سفر حج بود و محمد موفق به دیدار ایشان نشد با تمام دلبستگی که به خانواده داشت، خیلی زود دوباره و این بار به عنوان سرباز ارتش راهی جبهه شد چرا که نیاز کشور را به خوبی درک کرده بود. او رفت و برای وصال معشوق آسمانی شد.
سرباز تیپ سوم از لشکر 28 کردستان در 30/7/1362 در عملیات والفجر 4 در منطقه جنگی مریوان با اصابت گلوله به سرش به جمع شهدای ایرانزمین پیوست. روحش آسمانی شد و جسم مطهرش در زادگاهش - شهابیه - به خاک سپرده شد.