بسم رب الشهدا و الصدیقین
(وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ).
هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شدهاند مرده مپندار بلكه زندهاند كه نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند. .... خدایا ما به یگانگی تو ایمان آوردهایم و شهادت میدهیم که حضرت محمد(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بنده و رسول تو است و رسالتش را که هدایت بندگان تو است به انجام رسانید. خدایا زبانم عاجز است از بیان کردن صفات و الطاف تو فقط آنقدر میتوانم بگویم که چیزی بهتر از جان ندارم که در راه عشق به تو هدیه کنم. کفار از خدا بیخبر از راه ستیز وارد شدهاند ما به جبهههای نبرد آمدهایم تا ثابت کنیم دین خویش را به اسلام عزیزمان ادا کردهایم و بفهمانیم کتابی را که به نام قرآن در دست ماست، آن را میشناسیم و به آن عمل میکنیم و خدایا اکنون که ما را در مرحلهای از آزمایشات خود قرار دادهای، از تو میخواهیم آن درجه از ایمان را به ما عطا فرمایی که ما با قدمهای استوارمان تا در توان داریم و با قطرهای از خون خویش در بدنمان باقی است با دشمنان اسلام به مقابله برخیزیم. خدایا به ما صبری عنایت بفرما تا بتوانیم در مقابل سختیها و مشکلات تحمل داشته باشیم.
سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب و ملت شهیدپرور ایران سلام بر تو ای پدر عزیزم و درود خدا بر تو باد .... پدر، مادر، برادرم و خواهرانم و خانواده سلام من به شما و امکان دارد اتفاقی واقع شود که جنازه من به دست شما نرسد، آنگاه به یاد شهدای کربلا بیفتید و ناراحتی به خود راه ندهید. در پایان از همگی شما میخواهم که در هر حال پیرو ولایتفقیه باشید و همیشه روحانیت را زندگی خود قرار داده باشید و با کفار و منافقین و با امریکا و شوروی و دیگر قدرتهای شیطانی با تمام قوا بجنگید و انتقام خون شهیدان را از آن بگیرید و در نمازهایتان امام(قدس سره) را دعا کنید و حتماً نمازهایتان را اگر ممکن است با جماعت بخوانید که جماعت وحدت را ایجاد میکند ... از همه دوستان و همسایگان و قوم خویشان و فامیل و آشنایان و از هم کس بخواهید که مرا حلال کنند. سلامتی امت و امام(قدس سره) را از خداوند خواستاریم و مادر جان دوست دارم فرزندم در مدرسه پا گذشته و در مکتب اسلام بزرگ شده باشد و بتواند سرمشقی در زندگی باشید.
خدایا تو را به جان مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) تو را به حق مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خمینی(قدس سره) را نگهدار.
خدایا خدایا مرزهای ما را از حفظ بلیات محفوظ بدار.
خدایا خدایا مریضهای ما را مجروحین جنگ را که در کشور هستند، شفای کامل عنایت بفرما.
خدایا خدایا فرج امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را نزدیک گردان.
شما میخواهیم که برای من گریه نکنید بلکه باید جشن بگیرید چون که این افتخار نصیبتان شده است.
و در آخر از همه شما خداحافظی میکنم و شما را به خداوند متعال میسپارم.
تاریخ نوشتن این وصیتنامه 27/12/60.
شهید صفرعلی نظری در یکم مردادماه سال 1341 در روستای بازنه از توابع شهرستان شازند در خانوادهای مذهبی و متدین، دیده به جهان گشود. با وجود مشکلات مالی و سختی آن زمان و نبود امکانات، تا پایان مقطع ابتدایی تحصیل کرد و پس از ترک تحصیل از نوجوانی دوشادوش پدر در مزرعه کار میکرد.
ایام نوجوانی و جوانی را در روستا پشت سر گذاشت و در سال 1359 بر اساس سنت حسنه اسلام با همسری همکفو ازدواج کرد. و پس از یک سال خداوند دختری نیکوسیرت به او عطا کرد. هنوز چند روز از تولد دخترش نگذشته بود که برای انجام خدمت مقدس سربازی عازم پادگان آموزشی شد. او توفیق یافت تا به عنوان سرباز تیپ سوم از لشکر 77 خراسان در عملیات فتح المبین حضور یابد و در همان عملیات در دوم فروردینماه سال 1361 بر اثر اصابت ترکش به سینهاش در منطقه غرب شوش به درجه رفیع شهادت نائل گردید. پیکر مطهر شهید پس از تشییعی باشکوه در زادگاهش به خاک سپرده شد.