بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند بخشنده مهربان و به نام خداوند قادر متعال درهم کوبنده ستمگران و یاور مستضعفان به امید خدا انشاءالله اگر خدا توفیق عنایت فرماید میخواهم در جهاد حق علیه باطل شرکت کنم و شاید بتوانم دین خود را نسبت به دینم و رهبرم وطنم ادا کنم.
هر شروعی پایانی دارد و هر عمل و کاری هدفی میخواهد انسان باید بالاخره بمیرد و از این دنیای فانی دست بکشد و از تمام خوشیها و تلخیهای این دنیا و تمام اقوام آشنایان و فامیل برادر و خواهر پدر و مادر جدا گردد ولی چه خوب و سعادتمند کسی که با شرف زندگی کند و با هدف و عزت خود را به معبود خود و جایگاه اصلی برساند هم اکنون تصمیم خود را گرفتهام و مرگ سرخ را به زندگی بیحال و بیجان ترجیح دادم. امیدوارم خداوند به ما توفیق جهاد در راه حق و شهادت برای رضای خدا عنایت فرماید.
اگر شهید شدم جنازه مرا به شهرستان ساوه بخش نوبران و به خلیفه کندی برده و کنار قبر پدربزرگم به خاک بسپارید ضمناً مبلغ 1000 هزار ریال به ..... و مبلغ 800 ریال به ... بدهکار هستم. همچنین تا میتوانید برای من عزاداری نگیرید و از خرجهای معمولی تا حد امکان بپرهیزید و به حساب 100 امام(قدس سره) واریز کنید.
و در پایان به تمام دوستان و آشنایان و رفیقان وصیت میکنم که دست از دامن امام(قدس سره) برندارید و اگر دنبال حق و حقیقت هستید پیرو رهبر عزیز باشید چون تنها راه سعادت این است به امید موفقیت رزمندگان اسلام و با آرزوی طول عمر برای رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت آیه ا.. العظمی امام خمینی(قدس سره).
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته.
غیبالله معصوم خانی.
شهید غیبالله معصوم خانی در بیست و پنجمین روز از مهرماه سال 1340 در روستای خلیفه کندی از توابع بخش نوبران شهرستان ساوه و در خانوادهای مذهبی و روستایی دیده به جهان هستی گشود. اولین خصوصیت اهالی روستا سادگی و مهربانی آنهاست، اهالی مهربانی که هر چه دارند را با مهمان بر سر یک سفره مینشینند و میخورند و از نیرنگ و دورویی در جمعشان خبری نیست. این خصوصیتها هم در غیبالله وجود داشت که طبیعت روستا و زندگی در روستا است.
دوران کودکی را در محضر خانواده سپری کرد و توانست در همین ایام با معارف دین آشنا شود و زندگیاش را با اسلام و دین منطبق کند. اهل فعالیت بود تا سنش به مدرسه رفتن رسید. تحصیلاتش را در همان روستا آغاز کرد و توانست دوران ابتدایی را تمام کند و برای پیشرفت بیشتر راهی نوبران و بعد ساوه شود تا در این شهرستان دیپلم بگیرد.
درسش را که تمام کرد برای ادای دین و خدمت سربازی راهی نیروی زمینی ارتش شد. دوران جنگ تحمیلی بود و مردم برای دفاع از ایران عزیز به جبههها میرفتند. او نیز توسط لشکر 58 ذوالفقار آموزشهای نظامی را که دید راهی جبهههای جنوب شد. چند ماهی در خدمت جبههها بود تا این که در بیست و ششمین روز از فروردینماه سال 1362 در منطقه عملیاتی فکه بر اثر اصابت ترکش به سرش به شهادت رسید. پیکر مطهرش را در روستای خلیفه کندی به خاک سپردند تا در جوار رحمت الهی به آرامش برسد.