قامتش در لباس سربازی میدرخشید. قد کشیده بود و راست قامت ایستاده بود تا از سرزمین رنج کشیدهاش در مقابل دشمن ایستادگی کند. مردانگی و غیرتی که در وجودش داشت به کار بسته بود تا ایران اسلامی را از چنگ دشمن نا نجیب نجات دهد. او عاشقی بود که برای وصال معشوق سر از پا نمیشناخت. چهرهاش مردانهتر از همیشه به نظر میرسید چرا که راه مردان خدا را پیش گرفته بود و به راهی میرفت که انتهای آن تنها سعادت بود و بس و او به سعادتی همیشگی دست یافت.
شهید والا مقام غلامرضا حسنی شیرمردی دلیر از شیرمردان ایران زمین بود کسی که در اوج جوانی تمام آرزوهای دور و دراز دنیایی را کنار گذاشت و برای رسیدن به قرب الهی راهی جبهههای نبرد شد. او سرباز وظیفهای بود که وظیفه خود میدانست تا از ایران اسلامی دفاع کند. شهید غلامرضا حسنی در سال 1347 در شهر زیبا و شهیدپرور خمین در خانوادهای مومن و متدین دیده به جهان گشود. او فرزند خانوادهای بود که فرزندان خود را با نان حلال پرورش میدادند تا در راه خدا و برای رضای او قدم بردارند.
شهید غلامرضا حسنی دوران شیرین کودکیاش را در کنار اعضای مهربان خانواده پشت سر گذاشت. و روزهای زیبای کودکیاش را گذراند سپس گامهای کوچکش را در سن هفت سالگی به سمت دبستان برداشت و راهی مدرسه شد. دوران ابتدایی را با موفقیت پشت سر گذاشت و پس از آن وارد مقطع راهنمایی شد اما به دلیل وجود مشکلاتی در زندگی نتوانست درس زیادی بخواند و در سال دوم راهنمایی ترک تحصیل کرد. شهید غلامرضا حسنی پس از فراغت از تحصیل، در کار کشاورزی مشغول به فعالیت شد و در امور کاری یاریرسان پدر شد. او همیشه میکوشید تا سهمی در مشکلات زندگی داشته باشد و زحمات پدر و مادر را جبران کند. جوانی خوشرو و مهربان که هرگز دلی را نمیشکست و در امور دینی و مذهبی بسیار کوشا بود. جوانی مومن و متدین که همین خوبیهایش او را در مسیر عشق قرار داد. زمانی که لباس سربازی را به تن کرد تا راهی دیار عشق شود، دشمن جنگ را به ایران اسلامی تحمیل کرده بود. بنابراین شجاعانه در مسیر ایثار گام نهاد و مدتی را در جبهه بود. او به عنوان پاسدار وظیفه در لشکر 17 علی بن ابی طالب(علیه السلام) خدمت میکرد و بیست و سوم خرداد ماه سال1367 در شلمچه با اصابت ترکش به سر و بدنش به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیکر مطهرش در خمین به خاک سپرده شد.