شهید محسن حسنی، نام او یکجا همه خوبیها و مهربانیهای زندگی کوتاهش را به یاد میآورد. زندگیاش همچون رنگین کمانی از فضایل انسانی بود. در دوارن حیات کوتاهش علیه هر چه نا راستی بود ایستاد و در میدان عشق، حق عاشقی را چه زیبا عطا کرد، آن گونه که واژهها در برابر به تصویر کشیدن والاییها و شهامتها و رشادتهای او عاجز ماندند. صداقت، سادگی، صفا و صمیمیت را همواره با خود به همراه داشت. در آخرین روزهای زمستان سال ۱۳۵۷ در خطه شهد پرور ساوه دیده به عالم هستی گشود. در دامن مادری مهربان و پدری دلسوز پرورش و تربیت یافت. او در چنین خانوادهای سادهزیست و صفای زندگی را در دل بریدن از تعلقات دنیا دید. عشق به خاندان رسالت را آموخت و آن را سرمایه زندگی خود کرد. با خلق و خوی نبوی زندگی را بر سر منزل مقصود رساند و به مسائل اخلاقی کاملاً پایبند بود. پر واضح است وقتی انسان از کودکی در سایه بلند هدایت پدری وارسته قرار میگیرد، این هدایتها چنان بر روی روح و جان او نفوذ خواهد کرد که امکان تخطی از آن نخواهد بود. او در زادگاه خود به مدرسه رفت و تحصیلات خود را تا پنجم ابتدایی ادامه داد. از کودکی با کار و تلاش خو گرفت و امرار معاش کرد.
برای خدمت سربازی آماده شد و لباس مقدس سربازی ارتش را به تن کرد و آموزشهای رزمی را گذراند. پس از مدتها خدمت در خطه خون رنگ ایلام - سومار جانفشانی کرد و سرانجام در تاریخ بیست و چهارم خرداد ماه سال 1378 در راه پاسداری از مرزهای میهن اسلامی حین انجام مأموریتی بر اثر اصابت با مین دعوت حق را لبیک گفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد. او هنگام شهادت ۲۱ سال داشت. پیکر پاکش که به شهرستان ساوه بازگشت، مردم قدرشناس و مهربان طی مراسم با شکوهی در تشییع جنازهاش حاضر شدند و در شهادت او اشک ماتم ریختند و او را در کنار سایر شهیدان گرانقدر ساوه به خاک سپردند.[1]
1. اختران فروزان، ص ۹۴.