جانی که برای حق فدا گردد، گرامی است. این جان و خون اگر عزت و کرامتی دارد، در سایه همان خداوند و حق است. آنان که خدا و حق را شناختند، خون و جانشان را در راهش نثار میکنند. ابتدای وضوی عشق با خون، سپس نماز، قامت به قیامت میبندند. اللهاکبر... محو جمال دلربای دلبر و در قنوت، همه هست و نیست خود را در یک دعا خلاصه میکنند. (رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً ).[1] و سلام چنین نمازی جز شهادت نمیتواند باشد.
شهید محمد عطایی، در هفدهم اردیبهشتماه سال 1344 در شهرستان ساوه متولد شد. روزگار کودکی و نوجوانیاش را در کنار خانواده با تحصیل سپری کرد. درسش خوب بود، هم درس میخواند و هم در کارهای گروهی مدرسه شرکت میکرد. غیر از کتابهای درسی علاقهای هم به خواندن کتابهای مذهبی غیر درسی داشت و سعی میکرد تا سطح سواد و معلوماتش را در زمینهی دین بالا ببرد. تا پایان دوره دبیرستان در رشته اقتصاد درس خواند و پس از آن جهت انجام خدمت مقدس سربازی در دوران جنگ تحمیلی به پادگان آموزشی اعزام شد.
پس از پایان دوره سهماهه آموزشی به تیپ سوم زرهی از لشکر 81 کرمانشاه معرفی شد. نزدیک به سه ماه در کرمانشاه خدمت کرد و پس از آن در معیت تیپ مذکور جهت انجام عملیات والفجر 8 عازم خوزستان شد. او پس از شرکت در عملیات والفجر 8 در چهارم خردادماه سال 1365 در ساحل رودخانه اروند (فاو عراق) بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید در زادگاهش به خاک سپرده شد.
1. سوره بقره، 201.