در زیر این آسمان کبود هیچ خدمتی بالاتر از خدمت در کردستان نیست.
شما را ملائکه الله فراموش نخواهند کرد.
( وَالْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ).
سلام بر پیشگاه مقدس مولایم و صاحبم حضرت حجت بن الحسن العسکری(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و با درود بیپایان بر رهبرم، نور چشمم، روحم، امام خمینی(قدس سره) و با سلام بر تمامی شهدای اسلام و سلام بر شما بازماندگان عزیزم.
شهادت میدهم که نیست خدائی جز الله و حضرت خاتمالانبیاء محمد(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) رسول اوست و مولایم علی(علیه السلام) ولی اوست و کتابم قرآن است و مذهبم شیعه دوازده امامی و افتخار میکنم که به غلامی آنان قبول شدم.
من با چشم باز و با ارادهای قاطع به این راه رفتم ای ملت و ای عزیزانم شماها مگر نمیدانید این دنیا فانی است و برای همیشه ابدی نیست. ای امت ایران در نبود ما از امام خمینی(قدس سره) پشتیبانی کنید و هرگز نگذارید تنها بماند. ای امت مسلمان ایران شما مادران و شما پدران از آمدن بچههایتان به جبهه جلوگیری نکنید زیرا جبهه دانشگاه است. اگر شما امت از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید به این معنی است که امام خمینی(قدس سره) را چون مردم کوفته تنها گذاشتهاید. من دیگر عرضی ندارم. سلامتی رهبر کبیر انقلاب اسلامی پس برای سلامتی رهبر کبیرمان و شفا مجروحین دعا کنیم.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خمینی(قدس سره) را نگهدار.
از عمر ما بکاه و به عمر رهبر افزا.
رزمندگان ما را پیروزشان بگردان.
شهید علیرضا نعمتی در اولین روز از آذرماه سال 1346 در یکی از قدیمیترین محلههای شهرستان ساوه و در دل خانوادهای با فرهنگ و مهربان، دیده به جهان هستی گشود. او از همان دوران کودکی با تربیت سالمی که داشت قدم در مسیری نهاد که انسانیت را باور داشت و انسان بودن را مهمتر از هر چیزی میدانست. اهل همین زمین خاکی بود و در بین همین مردم بزرگ شد و همه شاهد رشد و نموش بودند ولی با همین جنس خاکی افلاکی فکر میکرد و برای رسیدن به آمال و آرزوهایی که در سر داشت میکوشید. زندگیاش را در محضر خانواده آغاز کرد و از آنها در همهی مسائل کمک میگرفت.
پس از پایان دوران کودکی راهی مدرسه شد و درس را در دبستان نزدیک محله آغاز کرد و توانست در این راه کوشا باشد. با گرفتن مدرک سیکل درس را رها کرد و با شوق و علاقه و اختیار خویش راهی میدان عشق و دفاع شد. به عنوان بسیجی در سپاه ساوه نامنویسی کرد و پس از گذراندن دورهی آموزشی با وجود سن کم و جثه لاغر و نحیفی که داشت، اسلحه بر دوش گرفت و به عنوان بسیجی گردان موسی کلیمالله(علیه السلام) در طرح لبیک راهی لشکر 17 علی بن ابیطالب(علیهما السلام) در جبههها شد. حدود سه ماه در جبهه فعالیت داشت تا سرانجام در بیست و یکم اسفندماه سال 1362 در جزیره مجنون در حین عملیات خیبر بر اثر اصابت تیر به شهادت رسید. پیکر مطهرش را هم در گلزار شهدای شهرستان ساوه به خاک سپردند.