چه قلبهای مهربانی که در زیر خاک مدفون شدند و چقدر زود به ابدیت پیوستند که اگر مانده بودند و بیشتر عمر میکردند، شاید جهانی زیباتر در انتظار همه ما بود و شاید با دست پر مهرشان روزهای زیباتری را برای خود و مردم جامعه رقم میزدند. اما چه باید کرد که در دایره قسمت، ما نقطه تسلیم هستیم. حکم آنچه خدا فرماید، همان میشود.
و چه زیباست مرگی که سراسر شادمانی و خوشبختی در پی داشته باشد. و خوشا به حال کسانی که مرگی چون شهادت، سرنوشتشان میشود و از میان مردم دنیا گلچین میشوند، تا حلقه قرب الهی به گردنشان آویخته شود. همان کسانی که زنجیر دنیا را از پای خود گسستند و سبکبال به بهشت برین پرواز کردند. جبهههای ایرانزمین، وعدهگاه مردان خدا بود. قرار پیروزی گذاشته بودند، قرار دشمنکشی داشتند تا فرمان امام خمینی(قدس سره) را عملی کنند و جبهههای حق خالی نماند. اما دشمن نا نجیب، با جنگ رو در رو وارد میدان نمیشد و تمام تلاشش را میکرد تا مردم ایران را نابود کند و بمبهای خود را بر سر مردم بیگناه فرو میریخت.
مژگان فلاح عراقی در پانزدهمین روز از فروردین 1348، در اراک به دنیا آمد. او نوگلی نشکفته و دانشآموز سال دوم راهنمایی بود و با هزاران آرزوی زیبا در دل کوچکش داشت. دختری مهربان و خوشروی که دست گلچین روزگار مجالش نداد تا آینده زیبایی را رقم بزند. او در تاریخ بیست و دوم دیماه 1365 در بمباران شهر اراک روحش به ملکوت اعلی پیوست و آخرت زیبایی برایش رقم خورد. در آن حادثه علاوه بر مژگان، خواهرانش بهاره و آزاده و برادر دو سالهشان علیاصغر و مادرشان عذرا کتابفروش کاشانی نژاد هم به شهادت رسیدند. پیکر مطهر شهدا را در گلزار شهدای اراک به خاک سپردند.