بسم رب الشهداء و الصدیقین.
سلام من بر امت شهیدپرور ایران و سلام گرم و درود بر رهبر انقلاب امام خمینی(قدس سره).
بعد از شهادت راهمان را ادامه بدهید و نگذارید خونمان به هدر برود. ای امت شهیدپرور ایران! هرگز رهبر عظیمالشأن ما را تنها نگذارید در سوره قرآن آمده است:
(إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ).[1]
چون منافقان نزد تو آيند گويند گواهى مىدهيم كه تو واقعاً پيامبر خدايى و خدا (هم) مىداند كه تو واقعاً پيامبر او هستى و خدا گواهى مىدهد كه مردم دو چهره سخت دروغگويند. سلام بر پدر و مادر و برادرهایم امیدوارم که بعد از من، برادرهایم راه مرا ادامه بدهند که تا انشاءالله اسلام پیروز شود و ای ملت برخیزید، همه جهاد کنید و راه فی سبیلالله را بروید و دشمن کافر را شکست بدهید. برادرها! امیدوارم که سلام گرم مرا بپذیرید. ای امام(قدس سره) با همه بزرگیات در قلب ما جای داری و ای امام(قدس سره) بدان خونی که در رگ ما میباشد تا آخرین لحظه میجنگیم و کفر را شکست میدهیم. خداحافظ.
سلام بر رهبر انقلاب اسلامی امام خمینی(قدس سره).
سلام بر رزمندگان اسلام و درود بیپایان بر شهیدان راه حسین(علیه السلام).
علیرضا قاسمی.
1. سوره منافقون، 1.
شهید علیرضا در اولین روز از اولین ماه پائیز سال 1341 در خنداب به دنیا آمد. از دوران کودکی در خانوادهای متدین رشد کرده بود و همین امر باعث شده بود که ایشان از 3 سالگی به مکتبخانه برود و در آنجا به یادگیری مکتوبههای دینی و قرآن بپردازد. از طرفی ایشان وقتی پدر خود را مشاهده میکرد که نماز میخواند، همیشه پشت سر او ایستاده و مشغول نماز میشد. تا دوران نوجوانی به مکتبخانه میرفت و بعد از آن به مدرسه رفت و در آنجا مشغول تحصیل شد و تا پایان دوره راهنمایی درس خواند.
برای خانوادهاش احترام خاصی قائل بود. به خصوص برای پدر و مادرش که سعی میکرد همیشه آنها از خود راضی نگه دارد و هیچگاه باعث رنجش آنها نشود. ایشان بسیار مهربان و انساندوست و مردمدوست بودند. همیشه با اخلاق خوب و رفتاری اسلامی با مردم و قوم و خویشان برخورد مینمود. سخنانش همراه با شادی و محبت بود. رفتار شایسته و اخلاق بسیار خوبش باعث شده بود که او قابل توجه فامیل و دوستان قرار بگیرد. ایشان همیشه سعی داشتند تا اندازهای که در قدرت دارند، نگذارند به همنوعانش یا والدینش بد بگذرد و همیشه با روحیهای عالی برای خانوادهاش شادی و نشاط را به ارمغان میآورد.
به مطالعه بسیار علاقه داشت. ایشان قرآن را زیاد دوست داشت. مخصوصاً در آن زمان که کتاب خوب و اسلامی نبود، ایشان کتاب حضرت فاطمه(علیها السلام) را مطالعه میکرد و با وجود ممنوع بودن رساله حضرت آیتاللهالعظمی امام خمینی(قدس سره) رساله او را گرفته بود و برای خود و والدینش میخواند. همیشه به پندهای پدر و مادرش گوش میداد و بسیار سر به زیر و رفتارش اسلامی بود.
در سالهای 56 و 57 ایشان فعالیتهای سیاسی را در شهر خنداب شروع کرد تا اینکه انقلاب به پیروزی رسید. بعد از پیروزی انقلاب به عضویت بسیج درآمد و در آنجا شروع به فعالیت نمود. با شروع جنگ تحمیلی عازم جبهه شد. بعد از شروع جنگ برای اعزام شدن به جبهه بسیار تلاش میکرد اما با مشکلاتی روبهرو بود که آن مشکلات او را رنج میداد و برای مدتی نتوانست به جبهه اعزام شود و همین مسئله باعث ناراحتی وی شده بود. اما همیشه میگفت: من هر چه زودتر باید به جبهه بروم.
بالاخره بعد از تلاشهای فراوان توانست به عنوان نیروی بسیجی گردان امام حسن(علیه السلام) از سپاه گیلانغرب خودش را به جبهه برساند. و پس از مدتی خدمت در خط مقدم جبهه در بیست و هشتم آذرماه سال 1360 در حین عملیات مطلعالفجر به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیکر مطهرش را در زادگاهش به خاک سپردند.