بسم الله الرحمن الرحيم
)إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ).[1] پس از حمد خداوند متعال و سپاس بيپايان كه بار ديگر توفيق جهاد در راه خدا را عطايم فرمود و با درود بر پيامبر گرامی اسلام حضرت محمد(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) كه اسلام توسط ايشان جهت نجات انسانيت از بند جهالت بر بشر ترويج و پايه گذاري گرديد. و با سلام بر حضرت بقيه الله اعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و نائب بر حقش امام امت، امام خميني(قدس سره) كبير، اين بنده حقير معراجعلي حسني، مطالبي به عنوان وصيتنامه به پيام رسانان خون شهداء تقديم ميدارم، و خوف آن دارم كه نكند خداي نا كرده چيزي را بنويسم كه خود قادر به انجام آن نشده باشم، و جملهاي بيايد كه موجب شهيد نمايي بشود، براي نجات از اين پندارها خلاصه و كوتاه مطلبم را تقديم ميدارم، پروردگارا به سوي تو حركت نمودم و آنچه در توان دارم در راه تو به تو تقديم ميدارم، معبودا اميد آن دارم كه سرخي خونم سياهي گناهانم را غسل دهد و پاك شدن از گناه تا در جمع شهداء اسلام سرافكنده نباشم. )رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ).[2] پروردگارا، گناهان ما را بيامرز و بديهاى ما را بزداى و ما را در زمره نيكان بميران. پروردگارا به رهبرم، اين قلب تپنده جهان اسلام، سلامتي و طول عمر عنايت فرماي. تا اين انقلاب و نهضت اسلامی را تا ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) رهبري فرمايند و بدست ايشان تقديم كنند. اي امام(قدس سره) قلم و زبان قاصر از آن است كه بتواند از شما تقدير كند. اي روح خدا كه نفس مسيحايي شما ما را از ظلمت طاغوت به نور الله هدايت فرمود، با تشكر از امت شهيد پرور ياران كه با كمكهاي همه جانبه و بيدريغ انقلاب اسلامی حمايت، امام را ياري، و جنگ را تدارك ميكنند. با تشكر از پدر و مادر و خانواده با ايمانم كه با تقبل همه رنجها و مصيبتها، وسيله به جبهه آمدنم را فراهم نمودند. پدر و مادر خوب و با ايمانم فرزند گنهكار شما چيزي را كه جبران آن همه زحمات شما را بشود، نداشتم و تنها حاصل زحمت چندين ساله شما را كه جان خود بود، در راه خداوند جهت پيروزي اسلام تقديم داشتم، اميد آن دارم از فرزند خود راضي شويد و براي قبول شدن قرباني خود دعا كنيد. از شما همسر با ايمان و نيكو پرورش دهنده فرزندانمان در قبال آن همه ايمان به خداي و خدمت شايسته مادري جهت فرزندانمان تشكر میكنم. باشد كه خداوند شما را در همه رنجها و مصيبتها صبر زينب(B) گونه و اجر جزيل عنايت فرمایند. و از اين به بعد مسئوليت شما سنگينتر ميشود. غم بيپدري را از فرزندانمان بزداي و همان طور كه امام(قدس سره) عزيزمان فرمود: مردان بزرگ از دامن زن به معراج میرسند، ميدانم كه شما توان اين امر مهم را دارا هستيد. همسرم اميدوارم كه با پيروي از مكتب و تعاليم اسلام غم بيپدري را از عباس 6 ساله و جواد 4 ساله دور نموده. و آنها را پاسداران خوب تربيت كن. آنها تا با افتخار و سربلندي زندگي كنند و فراموش نشود سومين فرزندمان اگر سالم متولد شد به او توجه بيشتري بشود كه میشود چون نديدن روي پدر براي كودك رنج بزرگي است. با توجه دادن عشق او به اسلام و به حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) اين رنج را از خاطر ايشان دور كنيد. برادر و خواهران با ايمان و خوبم، از اين كه نتوانستم به شما خدمتي كنم اميدوارم مرا حلال كنيد و پيامرسان خون شهيدان باشيد و خدمت به پدر و مادر را افزايش دهيد كه از افضل عبادات است. از همه اقوام و آشنايان برايم حلاليت بخواهيد از كسي كه طلب كارم، اگر دادند كه هيچ وگر نه حلالشان باشد. اگر به كسي بدهكار بودم از موجوديام بپردازيد. قيوم و سرپرست خانوادهام را در دفترچهاي كه به دست خانوادهام میرسد، مشخص نمودهام كه همسرم ميباشد. مقداري نماز و روزه بدهكارم برايم اداء كنيد. در پايان به نوكران زر و زور بگوييد به سرمايه اندوزان و گرانفروشان بگويند: به كساني كه خلاف خط امام(قدس سره) حركت میكنند بگوييد، به رياست طلبان كه غلام حب نفس هستند بگوييد، به كساني كه از افراد فوق نيستند ولي سرباز به جمهوري اسلامی نمیدهند بگوييد: كه در تشييع جنازهام شركت نكنند چون راه شهداء راه اسلام است و راه آنها راه شيطان. از ولايت فقيه حمايت كنيد كه با خون هزاران شهيد پايه گذاري شده و تا توان داريد از امام(قدس سره) امت و روحانيت اصيل در خط امام(قدس سره) حمايت كنيد تا اسلام زنده بماند. انشاءالله. امام(قدس سره) را دعا كنيد. خدايا خدايا تا انقلاب مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خميني(قدس سره) را نگهدار. به اميد پيروزي اسلام و سلام علي جميع الشهداء.
1. سوره بقره، 156.
1. سوره آل عمران، 193.
شهید معراجعلي در تاريخ هفتم فروردين ماه 1332 در شهرستان اراك پا به عرصه وجود نهاد. او تحصيلاتش را تا پنجم ابتدايي ادامه داد و از شركت در جلسات مذهبي لذت میبرد. فعاليتهاي سياسي او از قبل از انقلاب شروع شده بود. او خدمت سربازي را گذراند و در بهار 1352 ازدواج كرد. ثمره ازدواج او 3 پسر و 1 دختر میباشد. در تاريخ 23 مهر ماه 1359 عضو سپاه شد و در عملياتهاي مختلف شركت میكرد و داراي مسئوليتهاي مختلف از جمله مسئول مخابرات، مسئول شيفت گشت و زرهي، مسئول گروهان مستقل، فرمانده گردان جانشين ستاد مبارزه با مواد مخدر اراك، جانشين گردان، مسئول ستاد شهري بود و بالاخره آخرين مسئوليت وي مسئول مخابرات تيپ بود كه با همين مسئوليت در راه اجراي فرامين امام(قدس سره) و رسيدن به اهداف مقدس اسلام راه جبهه را در پیش گرفت.
شهید والامقام معراج علی حسنی در خانوادهای مذهبی چشم به جهان گشود و از همان اول کودکی با قرآن و مضامین آن آشنا شد؛ و علاوه بر فراگیری علم و دانش، همواره در کسب فضائل اخلاقی و اسلامی جد و بهر مینمود. در سال 1350 به خدمت سربازی رفت و شاید بتوان گفت که فعالیت مخصوص انقلابی از همان سالها، با تحصیل، تکثیر و ترویج اعلامیه و نوارهای سخنرانی حضرت امام خمینی(قدس سره) شروع شد. سال 1356 به اتفاق شهید صادق بهرامی (پسر خالهاش) جهت کارهای عمرانی و ساختمانی به استان سیستان، شهرستان خاش عزیمت مینمایند، و در آن جا هم همچنان ارتباط خودشان را با انقلابیون حفظ کرده و از فعالیت و کسب اخبار غافل نبودند؛ تا اینکه به شهید حسنی خبری میدهند که جمعی از علماء و روحانیت معظم از جمله حضرت آیت الله العظمی خامنهای و آقای راشدی یزدی توسط ساواک پس از واقعه شهادت فرزند برومند حضرت امام(قدس سره) و مقاومت آن قیام مردم قم، تبریز و... به آن منطقه تبعید شدهاند، پس از حصول خبر به اتفاق شهید بهرامی در فروردین ماه 1357 به محل اسکان و اقامت رهبر فرزانه انقلاب که یک منزل ساده در ایرانشهر که مالک آن شخصی بنام آقای فاضل بود، جهت اعلام وفاداری و تشکیل دادن هستهای انقلابی میروند. پس از ملاقات با ایشان که از حداقل امکانات هم از طرف رژیم طاغوت محروم شده بودند، میگویند چیزهای مورد نیاز خود را اعلام فرمائید که ما در صورت امکان آنها را برای شما تهیه نمائیم. ظاهراً معظم له قرآنی مطالبه مینمایند که دو شهید گرانقدر آن را تهیه و تقدیم میکنند، و همچنان ارتباط خودشان را حفظ کرده و از رهنمودها و خط مشیهای ارائه شده، در مسیر پیروزی انقلاب بهره میجستند. علی ایِّ حالٍ در آن مرحله شهید دست از کار کشید و به شهرستان اراک مراجعت نمود. در اراک به صورت بسیار فعال و شاگرد تعلیم یافته معلم عشق به مبارزه علیه طاغوت و رژیم ستمشاهی پرداخت، تا این که در آبان ماه 1357 توسط مأمورین ساواک پس از شناسایی دستگیر و وی را تا سر حد مرگ شکنجه میدهند و به امید اینکه مردنی است و امیدی به زنده بودنش نیست، رهایش میکنند، که به حمد الهی از آنجای که تا او چیزی را مقرر ننموده باشد، محقق نخواهد شد، پس از مدتی بستری بهبودی مییابد. سرانجام با فرمان حضرت امام(قدس سره) مبنی بر تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، از همان ابتدا وارد سپاه اراک میشود و فعالانه در لباس مقدس سربازی در پستها و سمتهای مختلف در جبهههای غرب و جنوب کشور خالصانه انجام وظیفه نمود. او در شانزدهم دی ماه 1362 در جبهه جنوب در منطقه سه راه جفیر دیدار حق را لبیک و به قرب حضرت دوست نائل گشت. برادرش غلامرضا نیز در سال 1365 به شهادت رسید.