وصیت شفاهی به خانواده:
مادر مهربانم انتظار دارم که هرگز ناراحت نباشید و به جای گریه بر من، بر امام حسین(علیه السلام) و یارانش گریه کنید، بر مظلومیت امام موسی کاظم(علیه السلام) و بر بهشتی مظلوم و رجائی و باهنر که در آتش سوختند، گریه کنید. مادرم من چگونه میتوانم در منزل بخوابم و چگونه میتوانم تحمل کنم که رهبرانم اینگونه شهید شدهاند؟
خاطره:
همرزمش میگفت: علیاصغر آن شب حال و هوای دیگری داشت. تشنه حمله بود، شایعه حمله را به بچهها میگفت: بچهها خبرهای خوبی برایتان دارم. یک شب از همین شبها از این کوه بالا میرویم و دین خود را به حسین(علیه السلام) و مکتب او ادا خواهیم کرد. بکشیم پیروزیم، کشته شویم پیروزیم و میگفت: آنها که لیاقت داشته باشند به این زندگی ابدی (شهادت) خواهند رسید.
و اینگونه سخن گفتن با حق مربوط به جسم خاکی نیست، بلکه گفتار و سخنان انسان ممتازی است که اسرار پنهان این دنیای خاکی را نیز دیده باشد.
علیاصغر و برادرش تربیت شده پدر و مادری است که به شکرانه شهادت فرزندانش در گلزار شهدا فریاد کرد:
خدایا، شکر میکنم که مرا هم لایق و در زمره خانوادههای معظم شهدا قرار دادی. خدایا این دو قربانی را از ما قبول کن.
طاقتش تاب شده بود و آسوده خفتن در منزل را ننگی ابدی میدانست، هر لحظه انتظار شهادت را داشت و انتخاب شهادت را به برادرانش نیز توصیه نمود و او همان راهی را رفت که علیاکبر رفته بود.
اولین روز از مهرماه 1341 در خانواده رمضانعلی پسری متولد شد که لبخند دیگری بر لبان پدر نشاند پسر اولش را علیاکبر نام گذاشته بود و حالا در هنگام اذان در گوش پسر دوم نام زیبای علیاصغر در ذهنش تداعی میشد. او غرق در حادثه کربلا بود. رمضان شیعه امام حسینی(علیه السلام) بود که تمام هستیاش را فدا کرد و او با تأسی به آقایش نامهای علیاکبر و علیاصغر را برای فرزندانش برگزید. مولود او روستای آسیابک از توابع شهرستان زرندیه است. علیاصغر در زیر سایه پدر و مادری با ایمان پرورش یافت کودکی را به تحصیل اشتغال داشت و در نوجوانی گاهگاه با پدر در جلسات مذهبی شرکت میکرد و از این جلسات بود که با مبارزات مردمی آشنا شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی با برادرش در بسیج فعالیت میکردند. او تا پایان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و دیپلم گرفت. پایان تحصیلاتش در دبیرستان آغازی بر حضورش در جبهه بود.
سال دوم جنگ تازه شروع شده بود که عازم پیکار با بعثیان شد. سه ماه از شهادت برادرش علیاکبر - میگذشت. در عاشورا ابتدا علیاصغر به شهادت رسید و در کربلای ایران علیاکبر از برادر سبقت گرفت. اسلحه برادر در دستش بود و برای آزادی خرمشهر با فریاداللهاکبر بر خصم یورش برد. او در تاریخ دهم اردیبهشت ۱۳۶۱، در جاده اهواز - خرمشهر هنگامی که به عنوان بسیجی در گردان امام علی(علیه السلام) از تیپ 22 بدر خدمت میکرد؛ بر اثر اصابت ترکش دشمن بعثی به شهادت رسید. گلزار شهدای زرندیه میزبان این برادران شهید است.