حسن حسینآباد همیشه برای رضای خدا در سنگر کارخانه با مخالفین جمهوری اسلامی مبارزه میکرد و همیشه فکر و صحبتش درباره کار بود و میگفت: رزمندگان در جبهه میجنگند، ما هم باید در کارخانه کار کنیم تا دست آمریکای ظالم را از مملکت اسلامی بیرون کرده و مملکت خودمان که مملکت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است، به خودکفایی برسانیم.
شهید حسن حسینآبادی از جمله شهیدانی است که هم در سنگر جهاد رو در رو با دشمن میجنگید و هم در سنگر کار و تولید به عنوان جوشکاری ماهر برای مملکتش کار میکرد. او در هفتمین روز از شهریور ماه سال 1333 در یکی از محلههای شهرستان اراک و در خانوادهای ساده و کارگر که از طیف مذهبی بودند، دیده به جهان هستی گشود. جوانی با ادب و با اخلاق بود که به مسایل دینیاش اهمیت ویژه میداد و مراقب رعایت حق نماز و عبادت بود.
دوران کودکیاش را در کنار خانواده سپری کرد و در زمانی که به سن تحصل رسید، به مدرسه رفت و تا کلاس پنجم ابتدایی هم درس خواند. اما نتوانست به خاطر مشکلاتی که داشت درس را ادامه دهد و به بازار کار روی آورد. جوشکاری را انتخاب کرد و در این کار مهارت خاصی را کسب کرد. بعدها هم درکارخانه مشغول به کار شد. او همیشه دغدغهی کار داشت و از بیکاری به شدت متنفر بود. اعتقاد داشت که کار جوهرهی هر مردی است و هر کسی که اهل کار نیست بیجوهره است و قابل اعتماد نیست.
در همان دوران جوانیاش در راهپیماییها و سخنرانیها و تظاهرات حضوری فعال داشت و سعی میکرد تا سخنان امام(قدس سره) را به دیگران انتقال دهد. همیشه به یاد خدا بود و سعی میکرد تا خدا باوری را در زندگیاش پیاده کند و مشهود باشد. روزگارش را بر اساس دین جلو میبرد. با همسری مومن ازدواج کرد و ثمرهی این وصلت شیرین، دو پسر و یک دختر بود.
او در کارخانه آونگان کار میکرد که برای دفاع از میهن اسلامی به عنوان بسیجی گردان سید الشهدا(علیه السلام) از لشکر 17 علی بن ابی طالب(علیهماالسلام) به جبهه رفت و در زمره سربازان سپاه اسلام در آمد. حدود پنج ماه در جبهه بود تا سرانجام بر اثر اصابت ترکش در حین عملیات پدافندی در هشتمین روز از اردیبهشت ماه سال 1362 به شهادت رسید. پیکر مطهرش را در گلزار شهدای اراک به خاک سپردند.