جنگ تحمیلی هشتساله مبارزهای میان ایران و عراق نبود؛ بلکه بسیاری از دولتهای جهان پشتیبان و مدافع صدام بودند و ارتش او را با انواع سلاحها مجهز میکردند و حتی ارتشهای خود را در اختیار صدام گذاشته بودند تا از آنان برای تشدید حمله به ایران استفاده کند؛ اما این همه سلاح و ارتش یک سو و ایمان مردم ایران سویی دیگر. ایمان در برابر گلوله و البته ایمان بر همه چیز غالب است.
شهید محمدباقر مقدسی در سیام آذرماه سال 1349 در تهران و در خانوادهای مذهبی و عاشق اهلبیت(علیهم السلام)، دیده به جهان هستی گشود. چشمش را به روی دنیایی باز کرد که فانی بود و باید خودش را برای دنیایی باقی آماده میکرد، در این زمین خاکی گام نهاد تا در مدت کوتاهی که نامش عمر است، بندگی خدا کند تا به عرش الهی راه یابد و بتواند در دنیایی دیگر زندگی کند.
تحصیلاتش را از هفتسالگی آغاز کرد و دوران ابتداییاش را به خوبی پشت سر گذاشت و راهی مقطع راهنمایی شد و تا کلاس اول راهنمایی درس خواند. پس از آن که با خانواده به شهر اراک آمدند. برای حضور در جبهه داوطلب شد و به عنوان بسیجی گردان قمر بنیهاشم(علیه السلام) به لشکر 17 علی بن ابیطالب(علیهما السلام) پیوست تا با پوشیدن لباس خدمت زندگی جدیدی را برای خویش شروع کند و در این مقطع از زندگی برای خدمت به اسلام کمر همت بست.
او دلاورانه به خدمت سپاه اسلام درآمد و در مدت کوتاهی که در اختیار سپاه اسلام بود، در عملیاتهای مختلفی حضور داشت و شجاعت و رشادتش را به رخ دشمنان بعثی کشید. دو بار به جبهه اعزام شد و در هر دو بار مردانه ایستادگی کرد. محمدباقر حدود شش ماه به عنوان آر پی جی زن در منطقه عملیاتی فعالیت کرد تا سرانجام در سیام اردیبهشتماه سال 1367 در منطقه دوجیله بر اثر ترکش خمپاره به شهادت رسید. پیکر مطهرش را در گلزار شهدای اراک به خاک سپردند.