بسم الله الرحمن الرحیم
خداوندا ما را توفیق عنایت کن که در راه تو به شهادت برسیم. با درود و سلام به رهبر عظیمالشأن انقلاب امام خمینی(قدس سره) اینجانب سرباز وظیفه مصطفی قاسمی که در جبهه حق علیه باطل در برابر اشرار داخلی منطقه عملیاتی غرب به خدمت سربازی مشغول هستم. بعد از شناخت به وحدانیت خداوند عظیم و لا شریک بعد از مرگ پر افتخارم که پیوستن به خیل کاروان شهیدان و شتاب به سوی لقاءالله شکل یافته، اعلام میکنم. این مرگ را با چشمی باز و آگاهی کامل انتخاب کرده و به آن مفتخر هستم. پدر و مادر گرامی و خانواده عزیز بعد از مرگم برای من گریه نکنید و سیاه نیز نپوشید که باعث خوشحالی دشمن است و شاد باشید که امانت خدا را اینگونه تحویل دادهاید. مادرم از اینکه شیره جسمت را که به من خوراندی، تبدیل به خون سرخی شده و درخت اسلام را آبیاری میکند، افتخار کن. من نتوانستم زحمات شما را آنگونه که دلخواهتان بود، جبران کنم. برای مراسم تشییع من خرج بیهوده ننمائید. مخارج آن را در راه نیازمندانی بدهید که از هر نظر در مضیقه مادی میباشند. هیچ ناراحت نباشید و بدانید که خون شهید هیچوقت پایمال نمیشود و شهید همیشه بر حق و پایدار است ... پس خانواده محترم اگر روزی باید بمیرم چه بهتر در بستر نباشد و در این میدان خود را در راهی فدا کنم که در راه خدا و در راه حق باشد. مرگ با عزت بهتر از زندگی ذلتبار است. باری پدر جان! اگر شهید شدم، هیچ بر چهره مردانهات اشک نریز چون که شهادتم در راه خداست، مهربان مادرم! وصیتم به تو این است که فرزندانت را آنچنان تربیت بکنی که فقط در راه الله بروند و بدان که اجر تو بیشتر خواهد بود. اگر شهید شدم، مرا غسل ندهید چون رهبرم حسین(علیه السلام) نه غسل داشت نه کفن.
مادر! آرزوی من برآورده شد. گریه نکن. روزی که لباس نظامی را پوشیدم، انگار لباس دامادی را پوشیدم. مادر و پدر! در آخر از همه شما حلالیت میطلبم و به خاطر خدا مرا ببخشید. ( وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ).[1]
هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شدهاند مرده مپندار بلكه زندهاند كه نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند.
1. سوره آل عمران، 169.
شهید مصطفی قاسمی، در اول شهریورماه ۱۳۴۲ در روستای دودهک دلیجان پا به عرصه وجود گذاشت. دوران کودکی و طفولیت را در روستا در خانوادهای کشاورز و متدین سپری کرد. پس از گذراندن هفت بهار از زندگی به دبستان گام نهاد و تا پایان دوره ابتدایی به تحصیل ادامه داد.
در آغاز قیام اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(قدس سره) به فرمان ایشان لبیک گفت و در صفوف مستحکم انقلابیون قرار گرفت. پس از پیروزی انقلاب در زادگاهش کشاورزی میکرد. در سال 1362 ازدواج کرد و چند ماه بعد برای انجام خدمت مقدس سربازی از طرف ارتش به آموزش اعزام شد.
این سرباز فداکار لحظهای در پاسداری از انقلاب و اسلام عزیز و وطن دریغ نورزید و با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به جبهههای نبرد حق علیه باطل اعزام شد. وی سرباز تیپ دوم از لشکر 64 ارومیه بود و در کردستان نزدیک به یک سال خدمت کرد. سرانجام در هشتم آبان ماه ۱۳۶۲ در محور عملیاتی بوکان - مهاباد هنگام درگیری با گروهکهای ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به دیدار معبود شتافت. پیکر مطهر شهید در زادگاهش به خاک سپرده شد.