بسم الله الرحمن الرحیم
(وَالْفَجْرِ * وَلَيَالٍ عَشْرٍ * وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ).
سوگند به سپيده دم. و به شبهاى دهگانه. و به جفت و تاق ...
.... با سلام بر مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) امید مستضعفان جهان، یاریدهنده رزمندگان و شفادهنده معلولین، سلام بر پسر فاطمه(علیها السلام) که در جبهه حق فرماندهی جاننثارانش را میکند، سلام بر تو امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) که نامت تسلیبخش قلوب مسلمین مخصوصاً خانواده محترم شهداست، شهدایی که رهبرشان امام خمینی(قدس سره) و راهشان راه حسین(علیه السلام)، راه علیاکبر(علیه السلام) حسین(علیه السلام) و راه ابوالفضل(علیه السلام) و حر(علیه السلام) و دیگر یاران حسین(علیه السلام) میباشد. و با درود به روان پاک گلگونکفنان محراب عبادت که همچون علی(علیه السلام) در محراب مظلومانه به شهادت رسیدند. و با سلام به رهبرم، به رهبری که مرا از اعماق ظلمت به سرچشمه نور هدایت کرد و از گناه به ثواب و از جهل به آگاهی و از سکوت به سخن و از خواب به بیداری و از ضعف به شجاعت و غره رساند. و با درود به مردم قهرمان و شهیدپرور ایران که در برابر سختیها مانند کوهی استوار ایستاده و در مقابل کفار کمر همت بستند و با جان و مال خویش در راه الله ایثار میکنند و در همه جا گوش به فرمان رهبر و ولایتفقیه هستند. و من به عنوان یک رزمنده از شما ملتم، ملتی که از قید و بند شیطانی آزاد شدهاید. میخواهم که به مبارزه علیه کفار و ابرقدرتها ادامه دهید تا با یاری امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) حکومت عدل الهی اسلام در تمام گیتی حکمفرما شود. همانطور که رسول اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودهاند: .... تمام خیر در شمشیر است و زیر سایه شمشیر و بر پا نمیشوند مردمان مگر به شمشیر و شمشیرها که کلید بهشت و جهنماند. و از شما برادران میخواهم که در همه جا اخوت و برادری و اخلاق اسلامی را حفظ کنید. با هم صمیمی باشید. حق برادرانتان را ضایع نکنید چون دنیا فانی است و ما هم سفری آمدهایم و خواهیم رفت. چه بهتر که در این سفر توشه حق برگیریم. چنانچه حضرت علی(علیه السلام) میفرماید: .... به خدا سوگند این دنیای شما در نظر من از استخوان خنزیری که در دست جذامی باشد، بیارزشتر است. و شما ای کسانی که فقط دنیا را میشناسید و زرق و برق دنیا چشم شما را مشغول خود کرده و به فکر آخرت نیستید بدانید که شیطان از پی شماست و شما را به بیراهه کشانده است و بدانید که هیچوقت از دنیا سیر نخواهید شد تا اینکه دنیا از شما سیر شود و قبل از آنکه شما به سراغ مرگ بروید مرگ به سراغ شما خواهد آمد.
پیام دیگر به مردم این است که ای ملت شما تا سلاح ایمان و رهبری امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را دارید از هیچ قدرتی هراس نداشته باشید و بدانید که پیروزی از آن لشکریان حق میباشد.
پدر عزیزم ای که همچون کوهی در مقابل سختیها مبارزه کردی و با پینههای دستهایت مرا بزرگ کردی و به این رساندی تا بتوانم دین خدا را حافظ باشم و راه حسین(علیه السلام) را رهرو، و علیاکبر(علیه السلام) وار بجنگم و قاسم(علیه السلام) گونه شهادت را در آغوش بگیرم از تو میخواهم که به شهادت من افتخار کنی. پدر عزیزم امیدوارم که ثمره 20 سال زحمت و مشقت را توانسته باشم جبران کنم و از تو میخواهم که حلالم کنی و شهادتم را در راه خدا و رسول اوست به من تبریک بگوئی. و حال تو ای مادرم که با شیر پاکت توانستی نهالی را پرورش دهی که در راه اسلام جهاد کند و با خون خودش درخت اسلام را آبیاری کند و دین خدا را سربلند سازد. افتخار کن که چنین فرزندی داری که در راه حسین(علیه السلام) پای در عرصه میدان جنگ نهاده و با کفار و منکران دین مبارزه میکند و در صف سربازان امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) قرار گرفته است و از تو میخواهم در شهادت من همچون زینب کبری(علیها السلام) با شهامت و مفتخر باشی و از تو حلالیت میطلبم. .... پدر و مادر عزیزم، اگر جنازهی من را آوردند، در هر کجا که خودتان صلاح دانستید به خاک بسپارید و اگر جنازه من در خاک عراق ماند، بدانید که پیش امام حسین(علیه السلام) سرور و رهبرم هستم. برای همهی شما آرزوی صبر و بردباری میکنم.
خداحافظ. خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، حتی کنار مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، خمینی(قدس سره) را نگهدار.
شهید جواد نوبختی متولد اول شهریورماه سال 1341 در روستای خیرآباد از توابع شهرستان اراک بود.
پدر شهید میگوید:
زمانی که ایشان تصمیم گرفته بود به جبهه برود، به او گفتم: بابا صبر کن تا من بروم تهران و وقتی برگشتم، تو میتوانی بروی. ما که رضایت داریم که تو بروی، در ضمن برادرت هم در جبهه است. گفت: برادرم حسین، برای خودش رفته، من هم برای خودم. وقتی من از تهران برگشتم، مادرش گفت که حمیدرضا از من رضایتنامه گرفته و به جبهه رفته. همان وقت بود که من در مورد ایشان خوابی دیدم که این بود که دیدم شهید بر بلندی ایستاده است، یک دفعه از آن بلندی به پایین افتاد. در آن موقع به دلم افتاد که شهید میشود. بعد از چند روز از ایشان خبر رسید که به همراه 40 الی 50 نفر از همرزمانش در محاصره دشمن بودند، در آن موقع محاصره همه را تیرباران کردند.
بسیجی شهید جواد نوبختی بینهایت به امام(قدس سره) راحل علاقه داشت و همیشه مطیع اوامر ولی امر مسلمین بود. او در دوران تحصیل همیشه در کارش موفق بود و همه ساله بدون تجدیدی قبول میشد.
او در حالی که سال چهارم دبیرستان بود، به خاطر دفاع از آرمانهای انقلاب و اسلام ناب محمدی(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به دستور رهبر عظیمالشأن انقلاب حضرت آیتالله خمینی(قدس سره) مجدداً رهسپار جبهههای نور علیه ظلمت شد. پس از مدتی که در پادگان دو کوهه آموزش دیدند، هنگامی که به عنوان بسیجی گردان علی بن ابیطالب(علیهما السلام) از لشکر 17 در عملیات خیبر شرکت کرده بود، هفتم اسفندماه سال 1362 در جزایر مجنون عراق مفقودالاثر شد و پس از 11 سال انتظار نهایتاً پیکر پاک و مطهرش توسط گروه تفحص از منطقه کشف و در اول اسفندماه سال 1373 به وطن منتقل و در قبرستان عمومی روستای خیرآباد به خاک سپرده شد.