شهید عبدالمطلب ملکی، در دهم آذرماه سال 1341 در شهرستان شاهرود دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در آن شهر سپری کرد و پس از آن به اتفاق خانواده به شهر شازند مهاجرت کردند. پس از اخذ دیپلم در کنکور سراسری سال 1364 در رشته مهندسی قدرت دانشگاه فردوسی مشهد پذیرفته شد. در طول دوران تحصیل همواره شاگرد ممتاز بود، به طوری که قبل از پذیرفته شدن در دانشگاه مشهد، در دانشگاه علم و صنعت تهران پذیرفته و مشغول به تحصیل شد اما به خاطر روحیه معنوی که داشت انصراف داد و به مشهد عزیمت نمود.
از نظر اخلاقی بسیار متقی بود و به مسائل اعتقادی پایبندی بسیار داشت. در انجام مستحبات تأکید مینمود و دائم الوضو بود. علاقه زیادی به اهلبیت(علیهم السلام) داشت و در مورد پیروی از ولایتفقیه به باور و یقین رسیده بود. وی معتقد بود بدون اطاعت از ولایت نمیشود به ارزشها پایبند بود در دوران قبل از انقلاب با تشکیل جلسات متعدد اعتقادی و سیاسی و دعوت از شخصیتهای مهم سعی در تقویت بنیه اعتقادی و سیاسی جوانان داشت. با شروع جنگ تحمیلی ادای تکلیف را در مبارزه علیه باطل میدید. به همین سبب بارها به جبهه اعزام شد.
همواره میگفت: در ادای تکلیف حتی یک لحظه هم مهم است و آنچه از یک دانشجوی مسلمان بر میآید، بر او واجب است انجام دهد.
کسب تخصص و درس، رعایت تقوا و حفظ ارزشها و تقویت بینش سیاسی مذهبی از مسائلی است که این شهید نسبت به آن تأکید بسیار داشت یکی از دوستان شهید میگوید: آخرین شبی که با ایشان گذراندیم به بچهها گفت: با تکتک شما به طور خصوصی کار دارم. من از اتاق خارج میشوم شما یکی یکی به نزد من بیایید. چهار، پنج نفر از بچهها که رفتند، نمیدانم بینشان چه گذشت، نوبت به من که رسید شهید ملکی گفت: اولاً اگر در این مدت از من بدی دیدی، راضی باش، و من هم زرنگی کردم و گفتم: به شرطی که تو هم از من راضی باشی و سپس توصیه کرد در درجه اول پایبند به مسائل دینی باشید. کم توجه نباشید. در همه صحنهها حاضر باشید و چنانچه بر نگشتم، پیامرسان خون من باشید.
سرانجام شهید عبدالمطلب ملکی، هنگامی که به عنوان نیروی داوطلب بسیجی در تیپ 12 قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در جبهه حضور داشت؛ در مردادماه سال 1366 در عملیات نصر 7 در پیشروی به خاک عراق مفقود شد. پس از سالها پیکر مطهر شهید توسط گروههای تفحص شهدا شناسایی و در سال 1380 در گلزار شهدای شازند به خاک سپرده شد.