شهید علیاصغر ملکی در ششم مردادماه سال 1345 در خانوادهای مستضعف و مذهبی در روستای فرفهان از توابع شهرستان خمین متولد شد و دوران کودکی را در آغوش پرمهر و محبت پدر و مادر که به شدت مذهبی و علاقمند به خاندان عصمت و طهارت(علیهم السلام) بودند و همچنین از مقلدین و پیروان رهبر کبیر انقلاب اسلامی، امام خمینی(قدس سره) نیز بودند، سپری کرد. اما هنوز کودکی چهار پنج ساله بیش نبود که از نعمت داشتن پدر محروم شد. با اینکه مدت کمی از سایهی تعلیم و تربیت پدر بهرهمند شد، اما چون تعالیم پدرش نشأت گرفته از تعالیم روحبخش و انسانساز مکتب اسلام و توسل به ائمه هدا(علیهم السلام) بود، در همان کودکی در سرشت او نهادینه گردید و او را انسانی مسلمان و معتقد به اصول و مبانی و رعایت احکام دین مبین اسلام بار آورد. بعد از فوت پدر تحت سرپرستی برادر بزرگتر و مادر و دیگر اعضای خانواده به زندگی و تحصیلات خود تا سوم راهنمایی ادامه داد.
علیاصغر انسانی وارسته و خوشخلق و نیک کردار بود، فکری بلند و آرمانی مقدس و اندیشهای نو در سر داشت، برای نماز اهمیت زیادی قائل بود و با مسجد و تکایا و قرآن مأنوس بود و قرآن را با صوتی زیبا تلاوت میکرد و در ایام محرم و عاشورا به نوحهسرایی و مرثیهخوانی میپرداخت. در سالهای شکلگیری انقلاب یعنی سالهای 56 و 57 با آنکه ده الی دوازده سال بیشتر نداشت، اما از فرصتها استفاده کرده، به پخش اعلامیههای امام(قدس سره) مبادرت میکرد و همراه با دوستانش و اهالی روستای فرفهان در راهپیماییها شرکت میکرد و در درگیریهای خیابانی چندین بار توسط مأمورین رژیم ستمشاهی مورد ضرب و شتم قرار گرفت تا آنکه به حمدالله انقلاب شکوهمند اسلامی به پیروزی رسید.
او همیشه پشتیبان و مدافع ولایتفقیه بود و با جان و دل از ارزشها و دستآوردهای انقلاب پاسداری میکرد. در هنگام جنگ تحمیلی با آنکه برادرانش در جبهه حضور داشتند، از جمله برادر بزرگترش قدرت ملکی به خدمت سربازی در جبهههای حق علیه باطل مشغول بود، اما ایشان پیوسته خود را مدیون انقلاب میدانست و با اینکه آخرین فرزند خانواده بود و با شغل مختصر کشاورزی معاش زندگی خود و مادر و برادرش را تأمین میکرد، تابش بیتاب بود تا اینکه احساس کرد دشمن تا دندان مسلح است و وجودش در جبهههای نور علیه ظلمت و پاسداری از حریم اسلام لازم است. به همین جهت هنوز برادرش دوران مقدس خدمت سربازی را تمام نکرده بود که ایشان به طور داوطلب با عنوان پاسدار وظیفه عازم جبهههای حق علیه باطل شد و با تمام قدرت و توان و شجاعت و دلیری خود با دشمن جنگید و از میهن اسلامی ایران با افتخار و سرافرازی دفاع کرد تا اینکه در عملیات کربلای 4 در چهارم دیماه سال 1365 از طرف فرمانده یگان محل خدمتش (تیپ 44 قمر بنیهاشم (علیه السلام)) اعلام شد که نامبرده مفقود شده است. پیکر مطهر شهید سالها مفقود بود و پس از تفحص در هجدهم بهمنماه سال 1380 در زادگاهش به خاک سپرده شد.