در دیار شیرمردانی که چون شیر ژیان در صحراهای این مرز و بوم غرش میکنند و سینه خود را در مقابل تیر دشمن سپر میکنند، هیچ روباهی فرصت جولان نمییابد چرا که در این مرز و بوم دست هر نا محرمی را از این خاک کوتاه میکنند و به جهان و مستکبران آن نشان میدهند که هیچکس حق تعرض به این سرزمین را ندارد. چرا که دلاوران با نیروی ایمان خود هرچند با دست خالی از این سرزمین دفاع میکنند.
شهید علی عباس ملکی، در دومین روز از خردادماه سال 1342 در خانوادهای متدین و مذهبی در روستای گزطاف از توابع شهرستان شازند متولد شد. روستازادهای که قهرمان سرزمین خود بود. مردی که سبزی و طراوت را از روستای زیبایشان به ارث برده بود و سادگی و مهربانی در وجودش ریشه دوانده بود. خانوادهای نسبتاً پر جمعیت که روزهای زیبای کنار هم بودن را میگذراندند. فرزند خانوادهای با صفا و صمیمی که روزهای شیرین کودکیاش را در کانون گرم خانواده مهربانش گذراند. روزهای کودکی به سرعت سپری شدند و راهی رفتن به مدرسه شد. باهوش بود و به درس خواندن علاقه داشت اما به خاطر عدم امکانات تحصیلی درسش را تا سوم دبستان خواند و پس از آن یاریرسان پدر در امور کشاورزی شد.
در سالهای جنگ تحمیلی فرصت پرواز پیدا کرد و بال و پر گرفت که در مسیر آسمان قرار بگیرد. زمان اعزام به سربازی فرا رسید و این شهید بلند مرتبه به محض اعزام در لباس سربازی قرار گرفته و آماده دفاع از سرزمینش شد. پاسدار وظیفه لشکر 17 علی بن ابیطالب(علیهما السلام) حالا از ایران عزیز پاسداری میکرد. او پس از 8 ماه حضور در جبهههای حق در عملیات کربلای 8 با اصابت ترکش به بدنش به درجه رفیع شهادت رسید و پیکرش در زادگاهش - گزطاف - به خاک سپرده شد.