بسم الله الرحمن الرحیم
)كُتِبَ عَلَیكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَیئًا وَهُوَ خَیرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ یعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ).[1]
اشْهَدُ اَن لا الهَ الا الله وَ اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه و اشْهَدُ انَّ عَلِیّاً وَلِیُّ اللّهِ.
با نام خداوند متعال و با سلام و درود فراوان به پیشگاه بقیه الله الاعظم امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و نایب بر حقش خمینی(قدس سره شریف) بت شكن و با درود فراوان به ارواح طیبه كلیه شهدای راه حق و فضیلت و با آرزوی پیروزی عاجل و كامل برای تمامی رزمندگان جبهه حق و امید توفیق و ثبات قدم برای تمامی سالكان طریق الی الله و همچنین با سلام به پدر و مادر عزیز و گرامیام، وصیتنامه خویش را با اقرار و گواهی دادن به وحدانیت ایزد منان این امید همه حرومان و یاور مستضعفان و این معشوق تمامی سالكان صراط رستگاری آغاز مینمایم. و پس از آن اقرار میكنم كه حضرت محمد مصطفی(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرستاده خداوند جهت هدایت مردم و خاتم انبیاء بوده و 12 تن ائمه معصومین(علیهم السلام) جانشینان و ادامه دهندگان راستین راه او میباشند معبودا اقرار میكنم كه قرآن كتاب آسمانی و كلام توست كه بر پیامبرت نازل فرمودی تا چراغ هدایت مردم تا روز قیامت باشد. همچنین شهادت میدهم بعد از این دار فنا، دار بقا و حشر و حساب و كتاب و میزانی در كار و بازگشت همه به سوی توست كه ) إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ).[2] ..... در قسمت بعدی وصیت نامه خویش چندین تذكر است كه به ملت عزیز و شهید پرور عرض میكنم:
ای ملت ایران بدانید كه ما در برهه زمانی حساسی زندگی میكنیم در زمانی كه رهبری چون روحالله(قدس سره شریف) كه یكی از بندگان خالص خداوند است با رهبریهای پیامبر گونه خویش ملت ما را كه در حال حاضر سقوط به قعر اسفل السافلین بود، را عزت بخشید. و آنان را شایسته عروج به قلههای رفیع خلیفه الهی نمود و این چیزی نبود جز تحقق وعدههایی كه خداوند خویش نوید بخش آنها به ما بود. ) إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ).[3] پس قدر این زمان و این رهبر را بدانید و مطمئنم كه میدانید و تا آخرین قطره خون خویش پشتیبان رهبر و ولایت فقیه باشید. به بعضی از كسانی هم كه به هر علتی از رفتن به جبهه گریزانند عرض میكنم كه برخیزید و این امام(قدس سره شریف) بر حق را یاری كنید مبادا امام(قدس سره شریف) ندای وجوب كفایی حضور در جبهه را سر داده باشد و نیرو به حد كفایت نرسیده باشد كه فرد فردتان در پیشگاه باری تعالی مسئول و مقصر خواهید بود.... مگر نه این است كه:
"زندگانی دنیا جز سرگرمی وكالای فریبنده نیست"... جنگ را سر لوحه تمامی كارهایتان قرار دهید كه عزت و شرف شما در قبال اداره این جنگ مسئول میباشید. به تمام خواهران دینی هم تاكید مینمایم كه سعادت دنیا و آخرت شما در گرو حفظ اكمل حجاب است و با رعایت حجاب كامل اسلامی و حضور همه جانبه خویش در تمامی صحنههای انقلاب مشت محكمی باشید بر دهان كسانی كه با شعار آزادی زن، اسارتی نوین را برای آنان به ارمغان آوردهاند و تذكر دیگرم این است كه از امام(قدس سره شریف) امت و روحانیت متعهد و آگاه .... تذكری هم كه به رزمندگان عزیز دارم این است كه بدانید پیروزیهای شما مدیون اخلاق و ایمان و تقوی شما عزیزان است و تعدد نفرات و تجهیزات نظامی هیچگاه عامل تعیین كنندهای در جنگ به حساب نمیآمده. پس در بالا بردن حالت معنوی جبهه و افزایش ایمان و تقوا و خلوص نیت خویش بكوشید و هرگز سستی به خود راه ندهید تا پیروزی انشاءالله سریعتر حاصل گردد و اما پدر و مادر گرامیام: شما حق بسیاری بر گردن من دارید و برای سعادت دنیا و آخرت من زحمتهای بسیاری را متحمل شدهاید و وظیفه و مسئولیت خویش را به نحو احسن انجام دادهاید من در اینجا ضمن طلب حلالیت و عذرخواهی از زحمات بیدریغ شما تقاضامندم كه در فقدان من صبر پیشه كنید و در صورتی كه گریهتان گرفت به یاد مصیبتهای وارده بر اهل بیت پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و مخصوصاً حضرت اباعبداللهالحسین(علیهم السلام) و همراهانش اشك بریزید و هیچگاه زبان به شكوه و گلایه از خداوند نگشایید و فقط خداوند را بسیار شكر گذارید كه فرزندانتان در راه حق جهاد نموده و به شهادت رسیده و شما توانستهاید بار امانتی را كه در دستتان بوده است را آبرومندانه به صاحب اصلیاش باز گردانید و میدانید كه این امتحانی است كه حضرت باری تعالی باری شما قرار داده است تا به وسیله آن درجه ایمان شما را بیازماید. برادران و خواهران عزیزم شما مرا حلال نمایید و سعی كنید كه در زندگیتان هدفدار بوده و هیچگاه از صراط حق منحرف نگردید... در قسمت آخر وصیت نامهام شما را به نكاتی چند از دیونی كه بر گردنم است روشن مینمایم. 1- در صورت شهادت، مرا در گلزار شهدای اراك واقع در باغ جنت دفن نمایید. 2- تا آنجا كه یادم است انشاءالله نماز و روزه فوت شده ندارم ولی احتیاطاً تا 6 ماه نماز و 10 روز روزه استجاری برایم بگیرید. 3- من از مال دنیا چیز زیادی ندارم و آنچه را هم كه دارم به پدرم واگذار مینمایم تا به هر صورتی كه ایشان صلاح بدانند به مصرف برسانند. 4-پرداخت وجوهات شرعیهام نیز به تأخیر افتاده است كه از پدر عزیزم درخواست مینمایم كه به حساب آنها رسیدگی نماید. 5- از كسی طلبكار و به كسی بدهكار نمیباشم و اگر كسی ادعای طلبی كرد به او پرداخت نمایید و بابتی را هم برای رد مظالم بپردازید. 6- از تمامی دوستان و آشنایان و كسانی كه این وصیتنامه را میخوانند، طلب حلالیت مینمایم و تقاضامندم كه اگر از دست و زبان و اعمال من آزار و اذیتی به شما رسیده است در همین جا مرا حلال نمایید تا انشاءالله بدون داشتن حقالناس از این دنیا كوچ كنم. بارالها: آن نكاتی را كه به نظر این حقیر لازم میآمد را به عنوان وصیت از باب تذكر توضیح دادم. معبودا تو شاهد باش كه من این راه را با آگاهی كامل و با مطالعه فراوان انتخاب نمودهام و قدم در آن نهادهام و همیشه آرزو داشتهام كه در راه تحقق بخشیدن به اهداف عالی اسلام و انقلاب اسلامی به شهادت برسم زیرا مرگ در رختخوابی را كه در غیر طاعت پروردگار باشد را خفتبارترین مرگها برای خود میدانستم. بارالها تو خود قلم عفو بر تمامی گناهان صغیره و كبیرهام بكش و در آن جهان با فضل و كرمت با ما رفتار نما و ما را در زمره اولیای مقرب در شهدای مكرم خویش در آور. معبودا در ظهور حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) تعجیل بفرما و ما را از سربازان واقعی آن حضرت قرار بده و عمر امام(قدس سره شریف) امت را تا ظهور حضرتش مستدام بدار...
والسلام سید حسین حسینی.
1. سوره بقره، 216.
2. سوره بقره، 156.
3. سوره رعد، 11.
شهید سیدحسین در یک خانواده متدین و مؤمن در اراک به دنیا آمد. دوران تحصیلاتش را در اراک گذراند و در همین شهر هم پرورش یافت. از جوانی در مساجد مخصوصاً مسجد حاج محمدابراهیم و مسجد امام حسین(علیهم السلام) در خیابان طالقانی، حضوری فعال داشت. عباداتش مثل نماز شب، تلاوت قرآن، دعا و شرکت در مراسم سوگواری و روزه، هیچگاه قطع نشد و به راستی بنده مخلص خدا بود. با تلاش فراوان در رشته پیراپزشکی همدان قبول و در دانشگاه مشغول به تحصیل شد.
حضور در راهپیماییها تظاهرات، پخش اعلامیه، شرکت در تأسیس مؤسسات خیریه و صندوق قرض الحسنه، شورای محل، فعالیت در اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشآموزی از سال 1359، فعالیت در انجمن اسلامی دانشگاه بوعلی سینا همدان از سال 1363، فعالیت در جهاد دانشگاهی عالی علوم اراک، بخشی از فعالیتهای او در صحنههای انقلاب تا زمان شهادتش بود.
در سال دوم دانشگاه بود که برای چهارمین بار به جبهههای حق علیه باطل شتافت این مرحله از حضورش مصادف شده بود با عملیات کربلای 4 او در گردان کوثر، غواص بود که در منطقه عملیاتی بوارین بر اثر اصابت گلوله به درجه رفیع شهادت نائل گشت.
پیکر شهید پس از 28 روز به اراک منتقل و در گلزار شهدا به خاک سپرده شد.