پیام من به خانواده خودم و خانوادههای شهدای گرانقدر اسلام این است که همیشه سرافراز و سربلند باشند و افتخار کنند که عزیزان خود را در راه خدا فدا کردهاند. همیشه برای اجرای فرامین رهبر بزرگ گوش به زنگ باشند و رهنمودهای این مرد بزرگ را مو به مو اجرا کنند. خانواده شهدا رابطهشان را با یکدیگر قطع نکنند تا همیشه برای دهان ضدانقلاب مشتی به هم پیچیده و محکم باشند. آینده انقلاب را در نظر داشته باشند و انتظار یاری و کمک از هیچکس به جز پروردگار نداشته باشند. سعی کنند افراد بیتفاوت را به انقلاب جذب کنند و به آنان تذکر دهند که اگر پشت سر ملت نباشند، مسئول خواهند بود و در پیشگاه پروردگار نمیتوانند عمل خود را توجیه نمایند. خداوند به همه ما و شما جزای خیر عنایت فرماید.
اگر توفیق شهادت نصیبم گردید سرافراز و سربلند باشید و افتخار کنید که به جمع خانواده محترم شهدا پیوستهاید. در تمام ابعاد فرامین امام(قدس سره) را مو به مو اجرا کنید و همیشه برای سلامتی و طول عمر امام(قدس سره) دعا نمائید. رابطهتان را با خانواده شهید همیشه حفظ کنید.
شهید محمدجواد علی بخشی در سال 1339 در شهرستان خمین دیده به جهان گشود. وی تحصیلات خود را در همان شهر به پایان رساند. فعالیتهای او در دوران انقلاب شایان تقدیر و توجه بود و در هر کجای شهر که حرکت و جنبشی علیه رژیم پهلوی بود، وی در آن حرکت پیشرو بود. شهید علی بخشی برای تهیه اسلحه و مقابله مسلحانه با رژیم منحوس پهلوی به ارومیه رفت و با تکثیر و انتشار اعلامیههای امام(قدس سره) به آگاهی و بیداری مردم خیلی کمک کرد. در فعالیتها و حرکتهای انقلابی که داشت، زخمی شد و پس از پیروزی انقلاب در کمیتههایی که از بطن مردم جوشیده بود، شروع به فعالیت کرد.
سپس به سپاه پیوست. چندین بار عازم کردستان شد و پس از آن در جهاد سازندگی به خدمت پرداخت تا آنکه زمان خدمت سربازی فرا رسید. پس از انقضای دوره سربازی با اندوختهای از تخصص و تجربه همراه بسیج شیراز راهی جبهه شد و در آزادسازی تنگه چزابه نقش مهم و مؤثری داشت و در عملیات فتح بستان و فتح المبین شرکت جست و در همین عملیات بود که به عضویت گروهان «والعادیات» درآمد و نیز در عملیات فتح خرمشهر شرکت جست و پس از آن از طرف پشتیبانی جهاد سازندگی به جبهههای جنگ جنوب اعزام گردید، خدمات و فعالیتهای وی در آن جبهه نیز شایان توجه و تقدیر بوده است به طوری که وقتی رزمندگان آماده عملیات میشوند، وی ایجاد چند خاکریز را شخصاً به عهده میگیرد تا جانپناهی مطمئن برای دلاوران مسلمان آماده سازد. در اینجا بود که برای انجام آخرین نمازش به پا ایستاد و پس از ادای این وظیفه الهی و راز و نیاز به درگاه پروردگار بینیاز هنگامی که آماده برگشت به سنگر بود، بر اثر اصابت ترکش خمپاره در صبح روز بیست و یکم بهمنماه سال 1361 روحش به ملکوت اعلی پرواز کرد و جسمش در زادگاهش در جوار حق جای گرفت.