بسم الله الرحمن الرحیم
(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ * تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ).
اى كسانى كه ايمان آوردهايد آيا شما را بر تجارتى راه نمايم كه شما را از عذابى دردناك مىرهاند. به خدا و فرستاده او بگرويد و در راه خدا با مال و جانتان جهاد كنيد اين (گذشت و فداكارى) اگر بدانيد براى شما بهتر است. لذا این حقیر گنهکار بنا به دعوت خدا و امر رهبرم لبیک گفتم و به جبهه حق علیه باطل شتافتند تا با کفر جهانی یعنی آمریکای جنایتکار و صدام مزدور و حزب کثیف بعث عراق مبارزه کنم و آن جانیهای ملعون را از سرزمین مقدس جمهوری اسلامی بیرون کنیم تا شاید این امر باعث آموزش گناهانم گردد به اینکه خداوند تبارک و تعالی با لطف و کرمش فیض عظیم شهادت را نصیبم کند و اما اگر سعادت نصیبم شد و شهید شدم امیدوارم که مورد قبول خداوند تبارک و تعالی قرار گیرد و برای رضای او باشد. و اما یک سخن با شما ملت غیور و قهرمان دارم و آن اینکه تا آخرین لحظه عمرتان هر کجا که هستید صد درصد گوش به فرمان امام(قدس سره) عزیزمان دهید و عمل کنید که هدف و حرف ایشان همان هدف و حرف حسین(علیه السلام) است که در آن زمان با طاغوت عصر خود سازش نکرد و تا آخرین قطره خون خود و یارانش جنگید ولی تن به ذلت نداده، میبینیم فرزند او را که از اول مبارزه حتی یک لحظه سازش نکرد و راه خود را ادامه داد و با لطف خداوند الحمدلله که به نتیجه هم رسید و انشاءالله که تا قیام حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) سالم و سلامت باشد و جمهوری اسلامی را به پیروزی نهایی و با نابودی کفر جهانی تحویل آن حضرت دهد.
تا آخرین لحظه دست از حمایت روحانیت در خط امام(قدس سره) بر ندارید که آنها از صدر اسلام تا کنون چراغ هدایت بودهاند و ملت عزیز را راهنمایی کردهاند و بدانید که تنها گروهی که گول شرق و غرب را نخورده و نمیخورند همان روحانیت در خط امام(قدس سره) است و تا میتوانید و دیر نشده اگر سعادت را میخواهید به جبههها رو آورید و اسلام عزیز را یاری نمایید و اگر توانایی ندارید حداقل با مالتان جبههها را یاری کنید که همانا دولت از ملت است و ملت نیز از دولت و خدای ناکرده اگر کمبودی هم هست مبادا دولت را تضعیف کنید به خاطر مسائل جزئی و پشتیبان ولایتفقیه باشید تا رستگار شوید. اما حالا که دشمنهای ما همه متحد شدهاند ما هم باید منها را بکوبیم و ما شویم. دست یکدیگر بر علیه کفر جهانی به پا خیزیم لذا غرضهای شخصی را کنار گذاشته و به جبههها رو آوریم که تنها راه رستگاری جبهه است راه شهادت جبهه است و راه شفاعت حسین(علیه السلام).
به شما برادران عرض کنم که به خدا قسم اگر ماه محرم و صفر خودت را با زنجیر و سینه هلاک کنی اما در مقابل هدف حسینی بیتفاوت باشید و الله قسم یک دینار هم ارزش ندارد من که کوچکتر از آنم که شما را موعظه کنم یا این که راه حسین(علیه السلام) را برای شما بیان کنم ولی همین قدر بگویم که حسین(علیه السلام) برای برقراری حکومت حق جوان داد، خون داد که نماز بر پا باشد احکام حق پیاده شود و فرق بین حلال و حرام باشد.
خواهرم به حسین(علیه السلام) قسم اگر اشک چشمت جاری گردد و حجابت درست و اسلامی نباشد یک سیاهی هم ارزش ندارد چون که خواهر عزیز حجاب تو از خون من رنگینتر است و باید تو با حجابت جهاد کنی و من با خونم.
برادرانم اگر میخواهید حسین(علیه السلام) شما را شفاعت کند به جبههها بیاید و در راه او مبارزه کنید که در هر حال به قول امام(قدس سره) عزیزمان ما پیروزیم، چه بکشیم و چه کشته شویم و بهترین خدمت در پشت جبهه آن است که کشاورزی را هر چه بیشتر توسعه دهید که یکی از ارکان خودکفائی و اقتصاد همین کشاورزی است. و در کارخانه هم ای برادر و ای خواهر از تو میپرسند چه میکنی و کار تو را چک میکنند خدای تبارک و تعالی ناظر کار شماست لذا در حضور خدا کم کاری نکنید که کم کاری شما مساوی است با منافقین اما یک نکته قابل توجه که اگر امکان هست این نکته را به مسئولین ردههای بالا حتی رئیسجمهور و نخستوزیر و امام(قدس سره) عزیز هم برسانید و آن اینکه مواظب مدیریتهای کارخانجات باشند همانطور که مشاهده میشود در بسیاری از کارخانجات مدیریت سعی ندارد یا آگاهانه یا نا آگاهانه باعث نا رضایتی میشود در هر دو صورت آب به آسیاب دشمن ریختن است و شما ای مدیر و مسئول که شعار خیلی هم بلد هستی به خدا جواب خون شهدا را نمیتوانی بدهی. اگر باعث نا رضایتی و تفرقه شوی بدان ریاست چند روزی بیشتر نیست. سعی کن برای رضای خدا کار کنی و اسلام و توصیه من به همه امت شهیدپرور ایران به خصوص اراک و سه ده این است:
از حمایت روحانیت در خط امام(قدس سره) دست بر ندارد. سخنی با شما ای پدر و مادر عزیزم. شما برای من خیلی زحمت کشیدی و مرا بزرگ کردی و من نتوانستم آنچنان که باید و شاید انجام وظیفه کنم. از شما تقاضای عاجزانه دارم که اگر من شهید شدم، مرا حلال کنید و ببخشید و کلیه اهالی محترم برایم حلالیت بطلبید و تو ای مادر و خواهر و همسر عزیز با صبر و استقامت و حفظ حجابتان پیام سرخ مرا همچون زینب(علیها السلام) به امت قهرمان برسانید. مبادا در حضور منافقین گریه کنید چون که آنها خوشحال میشوند. اگر خواستید گریه کنید بر حسین(علیه السلام) و یارانش گریه کنید که مصیبت آنها از ما بینهایت سختتر بوده است چون که بعد از شهادت حسین(علیه السلام) خانواده او را به اسارت بردند اگر من شهید شدم مردم شما را احترام میکنند.
والسلام علیکم. دعا برای امام(قدس سره) را فراموش نکنید.
به امید پیروزی حق علیه باطل، شعبانعلی نور محمدی. مورخه 18/11/64.
شهید شعبانعلی نور محمدی در اولین روز از خردادماه سال 1340 در روستای فیجان از توابع شهرستان اراک متولد شد. از ابتدای سنین کودکی به نماز و احترام به پدر و مادر اهمیت میداد و علاقه زیادی به کار و کمک به دیگران داشت. در سالهای انقلاب اسلامی با تمام توان به دفاع از آن و دستآوردهای دینیاش میپرداخت و با حضور در مساجد و پایگاههای بسیج به پاسداری از انقلاب مشغول شد.
از روزهای نخست جنگ تحمیلی با سپری کردن دوره آموزش بسیج در حالی که تازه هجدهساله شده بود، عازم جبهه شد. در اواخر سال 1359 ازدواج کرد و هنگامی که در سال 1364 به شهادت رسید، دو پسر داشت. در سالهای حضور در جبهه هنگامی که به مرخصی میآمد به دیدار دوستان و اقوام میرفت و از احوالات آنها با خبر میشد. در آخرین مرخصیاش به مادرش گفته بود که این آخرین حضورم در جبهه است و در منطقه شهید میشوم پس شما آماده خبر شهادت من باشید.
شعبانعلی دیماه سال 1364 به عنوان بسیجی گردان امام حسن(علیه السلام) از لشکر 17 علی بن ابیطالب(علیهما السلام) به جبهه جنوب اعزام شد و در بیست و نهم بهمنماه همان سال در عملیات والفجر 8 در منطقه فاو عراق بر اثر انفجار گلوله توپ به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید سالها در منطقه جنگی مفقود بود و پس از شناسایی توسط گروههای تفحص در دهم آبان ماه سال 1374 در زادگاهش به خاک سپرده شد.