بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام به پيشگاه امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و با سلام به پيشگاه نائب بر حقش امام امت، خمينى(قدس سره شریف) كبير و با سلام به خانوادههاى معظم شهدا و اسرا و مفقودين و مجروحين و جانبازان و مردم شهيد پرور ايران. وصيتنامه خود را آغاز مىكنم و آن هم به عنوان يك وظيفه شرعى به فرموده رسول گرامى اسلام حضرت محمد(صلیاللهعلیهوآلهوسلم): سزاوار نيست بر مسلمانى كه شب را صبح كند در حالى كه وصيتنامهاش زير سرش نباشد. آرى اى مومنين، اى ايمان آورندگان به خدا و رسول(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و روز قيامت، شمائيد كه به زنده بودن شهيد پى میبريد! شمائيد كه مىدانيد شهدا بودند كه با خونشان و جانشان كه بهترين سرمايهزندگيشان گذشته، و همه ما را از تاريكى به روشنائى راهنمائى كردند؛ تاريكى كه معلوم نبود آخرش به كجا منتهى میشد. مسلما به عذاب الهى منتهى مىشد. شمائيد كه بايد بدانيد شهدا هستند كه حاضر و ناظر به اعمال همه ما هستند. نكند خداى نا خواسته كارى بكنيد و حرفى بزنيد كه رضاى خدا در آن نباشد. شهدا كوشيدند كه چنين حركتها و حرفها نباشد ...
اما اى برادر و خواهر مسلمان، بدان و آگاه باش كه مسئوليت بزرگى به عهده داريد! شمائيد كه بايد براى نداى مستضعفين جهان و محرومين لبيك بگوئيد و آن را از زير بار مستكبرين نجات دهيد كه به فرموده رسول گرامى اسلام(صلیاللهعلیهوآلهوسلم): كه هر كس بشنود صداى مظلومى را و به فريادش نرسد از من نيست. بشتابيد كه پيش رسول الله(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) رو سياه نشويد و اما پيام من به ملت شهيدپرور و هميشه در صحنه: هر چند كوچكتر از آنم كه پيام بدهم اما به عنوان تذكر كه به فرموده قرآن تذكر دهيد كه تذكر منفعت مىدهد به مومن. برادر و خواهر مسلمان در برابر مشكلات و كمبودها استقامت كنيد و با جان و مال در راه اسلام دريغ نورزيد. نكند خداى نا خواسته به خاطر كمبودها زير بار زندگى ننگين برويد. بدانيد كه همه اين مشكلات امتحان بزرگى است از جانب خداى متعال. پيرو مولايتان حسين(علیهم السلام) باشيد كه فرمود: همانا من مرگ در راه خدا را جز سعادت و زندگى با ظالمان را جز ننگ و خوارى، چيز ديگرى نمىدانم. و ديگر پيام اين است قدر نعمتهاى خداوند را بدانيد تا خدا هم بر نعمتهايش بيفزايد و يكى از نعمتها، نعمت رهبرى امام امت خمينى(قدس سره شریف) كبير است كه با رهبريهاى پيامبر گونهاش همه ما را از ظلمت به سوى نور راهنمائى كرد. مثل پيامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در برابر تمام مشكلات تحمل و استقامت كرده و مىكند. نكند خداى نا خواسته مردم كوفه باشيد كه بنشينيد كه اگر چنين بوديد به عذاب الهى گرفتار خواهيد شد كه عذاب خدا سخت است به نا شكر گويان. اما پيام من به خانوادههاى معظم شهدا و اسرا و مفقودين و جانبازان و مجروحين: آفرين بر شما و رحمت خدا و قرآن كه به نداى رهبر كبير لبيك گفتيد. مستضعفين و مجروحين را نجات داديد و با خداى خود معامله كرديد و با معامله خود اسلام عزيز را دوباره جان بخشيديد. بدانيد و آگاه باشيد كه فردا روز قيامت پيش رسول خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و شهدا رو سفيد هستيد. خداى بزرگ به همه شما صبر جزيل و اجر عظيم عنايت بفرمايد. انشاءالله. سومين پيام من به گروهكهاى داخلى كه وطن عزيزشان را مىفروشند به جنايتكاران: بدانند و آگاه باشند كه وقتى نور آمد تاريكيها بايد برود. تا دير نشده به دامن گرم اسلام برگردند كه اگر بر نگرديد موج انقلاب شما را خواهد گرفت. اما جنايتكاران خارجى بدانيد از چيزى كه مىترسيديد به سرتان آمد و آن ترس از اسلام است كه روز به روز از عمر نكبت بارتان گرفته مىشود و روزى مىرسد در آنچه كه با دست تواناى رزمندگان اسلام گلوى شما فشار داده خواهد شد و به سزاى اعمالتان خواهيد رسيد.
چرا كه وعده خدا همين است.
اما وصيت من به خانوادهام: از خانوادهام ميخواهم كه مرا حلال كنند و اگر خواستند كه گريه كنند به ياد علىاكبر(علیهم السلام) و امام حسين(علیهم السلام) گريه كنند كه ما درس شهادت و شجاعت را از آنها و امثال آنها آموختهايم و از ديگر برادران مىخواهم كه گوش به فرمان امام(قدس سره شریف) باشند و از برادرانم مىخواهم كه راه مرا ادامه دهند و نگذارند كه امام(قدس سره شریف)تنها بماند چرا كه هر چه داريم از امام(قدس سره شریف) داريم.
در دنیای پر هیاهو و پر فریب امروز هستند انسانهایی که حقایق امور را با عمق جان دریافتهاند و هزار رنگی دنیا دلشان را نفریفته است. انسانهای والامقامی که تأسی به بزرگان، آنها را الگوهای جاودان برای بشریت نموده است. شهید سیدطاهر حسینی جوانی بود که به حبل المتین اسلام متوسل شده و در صراط مستقیم الهی گام نهاد تا به حیات طیبه و سعادت جاودان نائل گردد. او جسم و روح را با تعالیم انسانساز پرورده بود و حسن سلوکش او را به الگویی نمونه برای اطرافیان مبدل کرده بود. در دومین روز از فروردین ماه سال 1345 در روستای پشت کوه از توابع شهرستان خمین زادگاه بزرگ رهبر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(قدس سره شریف) در خانوادهای مذهبی و روستایی که کار و تلاش و خدمت را سر لوحهی زندگیشان قرار داده بودند، دیده به جهان هستی گشود. او زمین خاکی را انتخاب کرد تا بندگی خدا کند و تا دوران نوجوانیاش در این دیار روزگار را به سر میبرد.
تحصیلاتش را در روستا آغاز کرد و تا کلاس پنجم ابتدایی ادامه داد. او برای مقطع راهنمایی مجبور بود هر روز از روستایشان تا روستای ریحان بیاید و در مدرسهی این روستا ادامه تحصیل دهد. هر چند برایش این رفت و آمد سخت بود ولی گله و شکایتی نداشت و سعی میکرد با صبوری به هدفی که دارد، فکر کند. سیکلش را که گرفت به شهرستان خمین آمد و در دبیرستان مشغول به تحصیل شد. کلاس اول دبیرستان را که تمام کرد، صدای حق خواهی و عدالتطلبی مردمان ایران زمین را شنید و نتوانست تا در برابر ظالمی چون حزب بعث عراق ساکت بنشیند، درس را رها کرد و به سمت جبهههای حق علیه باطل راهی شد. او به عنوان بسیجی به لشکر 17 علی بن ابی طالب(علیهماالسلام) رفت و بعد از دیدن آموزشهای نظامی به جبهه جنوب اعزام شد و حدود 9 ماه در گردان روحالله(قدس سره شریف) بود و سرانجام در بیست و یکم اسفند ماه سال 1363 در منطقهی عملیاتی شرق دجله در حین عملیات بدر بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. پیکر مطهرش را در روستای پشت کوه به خاک سپردند.