بسم الله الرحمن الرحیم
)وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ). [1]
هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شدهاند مرده مپندار بلكه زندهاند كه نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند.
وصيتنامه الحقير سيدفخرالدين حسينى اراكى فرزند آقا نور متولد سال 1340 شماره شناسنامه 510 صادره از تهران. سلام بر امام خمينى(قدس سره شریف) بتشكن و سلام بر تو اى پدر و مادر عزيزم و سلام بر شما خواهران و برادران و سلام بر امام(قدس سره شریف) امت و همه ملت مسلمان ايران و درود همه مردم بر محمد رسولالله(صلیاللهعلیهوآلهوسلم).
پدر عزيزم سلامى را كه هم اكنون به وسيله اين قلم و كاغذ مىرسانم، سلام آخرين است و وعده من و شما روز رستاخيز مىباشد. اى ملت مسلمان و مبارز ايران كه تا به حال از امام(قدس سره شریف) و انقلاب خونين خويش حمايت و يارى كردهاند، بر شما باد تا آخرين نفر و تا آخرين نفس همين طور از اسلام و امام(قدس سره شریف) و انقلاب يارى كنيد.
و اين آيه شريفه: )أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ).[2] را فراموش نكنيد و به دنبال كسانى كه خطشان از خط امام(قدس سره شریف) (كه همان خط انبياست) جداست، نرويد.
ملت مسلمان و مبارز و جوانان متدين، خوب گروهها را شناختهايد. اين حقيقت براى كسانى كه حق را پايمال نمىكنند، روشن شده است كه شما گروهى كه از اول تا به حال گول شيطان و شيطانصفتان را نخوردهاند و بر روى مبناى صحیح اسلامى باقى ماندهاند، تنها و تنها قشر پاكی بودهاند كه ترتيب يافته مكتب امام صادق(علیهم السلام) هستند و تا كنون یک عده رياست طلب و نمكنشناس مىخواهد چهره پاك اين روحانيون از خود گذشته در راه اسلام را بد جلوه دهند و شما بدانيد تا زمانى كه دنبالرو مراجع تقليد و پشتيبان ولايت فقيه هستيد، نمىتوانند بر شما تسلط پيدا بكنند اما واى بر زمانى كه آنها بتوانند شما ملت را از روحانيون جدا كند. و من در آخر به تمام جوانان متدين و مسلمان عرض مىكنم اى رفقای عزيز! شما كه از جان خودتان در راه اسلام و امام(قدس سره شریف) و انقلاب گذشتهايد به طورى جبهه را پر كنيد و آماده جهاد در راه خدا باشيد كه ديگر احتياج به اين نباشد كه امام(قدس سره شریف) اين مرد بزرگ بخواهد حكم جهاد با كفار را بدهند.
1. سوره آل عمران، 169.
2. سوره نساء، 59.
هنوز صدای تکبیر شهداء از مسجد جامع خرمشهر به گوش میرسد. هنوز عطر نفس پاکشان هوای هورالهویزه را تازه نگاه داشته. هنوز خاک طلائیه از اشکهای سحر گاهی رزمندگان، تر است. هنوز شلمچه از خون شهیدان، گلگون است. میتوان کلید درهای آسمان را در آن جا یافت. آن جا هنوز متبرک است و ملکوتی. آن جا هنوز زیارتگاه دلهای عاشق است. و در این مکانهایی که نامشان برده شد، محلهایی است که شهیدان نفس کشیده و گام نهادهاند. یکی از این شهیدانی که زندگیشان را وقف اسلام کرده بود تا هوای تازه برای تنفس داشته باشیم، شهید سیدفخرالدین حسینی است که از خاندان سیادت و ارادت به اهل بیت(علیهم السلام) است. حسینی بود و از فرزندان حسین بن علی(علیهماالسلام) و اقتدا به جدش کرد و عاشورایی زیست و در عاشورایی مردن را بر گزید.
در سیام فروردین ماه سال 1340 در تهران و در خانوادهای عاشق اهل بیت(علیهم السلام) و دوستدار روحانیت، دیده به جهان هستی گشود. از همان ابتدا پای به مسجد گذاشت و با معارف اهل بیت(علیهم السلام) و مبانی اسلام آشنا شد. اهل نماز بود و اهل تلاش و کار و سعی میکرد تا از اوقات زندگیاش به بهترین وجه استفاده کند. تحصیلاتش را شش سالگی آغاز کرد، با نمرات عالی مقطع ابتدایی را به پایان رساند و وارد دورهی راهنمایی شود. این دوره را هم مانند ابتدایی به خوبی درس خواند.
علاقهی زیادی به مطالعه و تحصیل داشت و در کنار کتابهای درسیاش کتابهای مذهبی و تاریخ اسلام را مرور میکرد و با فرهنگهای مختلف آشنا میشد.
تحصیلات متوسطهاش را در اراک گذراند و سعی کرد با درس خواندن مبارزه هم بکند چرا که این سالهای تحصیلش مصادف شده بود با اوجگیری حرکات انقلابی، شبها با دوستانش برای شعار نویسیهای خیابان میرفتند. دوره دبیرستانش که تمام شد برای کسب معرفت و تبلیغ دین مبین اسلام به حوزه علمیهی قم رفت تا دروس اسلامی را بخواند و مبلغی پر عمل باشد برای دین.
او به بسیج حوزه رفت و در آن جا ثبتنام کرد و با آغاز جنگ تحمیلی بعد از دیدن آموزشهای مربوطه به جبهه رفت و مبلغ مسائل دینی و مذهبی بود، مدتی در جبهه بود و با رزمندگان اسلام زندگی کرد تا سرانجام در جبهه آبادان بر اثر اصابت ترکش به سرش به شهادت رسید. پیکر مطهرش را در محلهی حصار خنداب به خاک سپردند.