اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم
(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ).[1]
سپاس بیحد خدای خالق را که شناخت معرفت خویش را بر من آموخت و عشق راه خود را بر دلم انداخت و شکر خداوند که نعمت بزرگ رهبری را جهت راهنمایی به صراط مستقیم به ما عطا فرمود. سلام و درود فراوان بر امام عصر حجت بن الحسن العسکری(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و سلام بر نایب مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خمینی(قدس سره) کبیر، پدر دلسوز بیچارگان و پیر هدایتگران، مربی مکتبمان و سلام بر امت حزبالله در صحنه که همیشه یار و یاور امام(قدس سره) بوده و هستند و سلام بر عاشورا و شهیدانی که در عاشوراهای تاریخ به ندای حسین(علیه السلام) زمان خود لبیک گفتهاند، از عاشورای سال 61 هجری تا عاشورای تمام کربلای ایران و سلام بر خانواده معظم شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی و با آرزوی غلبه هر چه زودتر جندالله بر جنود شیطان. و سلام بر تو ای پدر و ای مادر مهربانم سلام بر شما که اینگونه فرزندان پاک خویش پروراندهاید و به خدا هدیه میکنید، ای پدر و ای مادر بدانید مرگ حق است، هر کس خواه پیر خواه جوان روزی خواهد مرد اما آیا بهتر این نیست که مرگ در راه خدا باشد و عاشقانه در راه حسین(علیه السلام) گام نهادن و به هدف حسین(علیه السلام) رسیدن، پدر و مادرم امیدوارم که مرا ببخشید و از خطاهایی که در اثر جوانی و نا آگاهی مرتکب شدم، بگذرید و از خدای رحمان و رحیم برای تمام شهیدان طلب آمرزش نمایید و از شما میخواهم در همه حال صبور بوده و خدا را شکر کنید که اینچنین افتخاری نصیب شما ادامهدهندگان راستین راه شهیدان کرده است، از شما میخواهم که در تداوم راه شهیدان چون زینب(علیها السلام) برای حسین(علیه السلام) زمان خود باشید. از فرزندانم مواظبت بسیار نمایید و آنان را مردانی آزاده به بار بیاورید، آنان را به گونهای پرورش دهید که در جامعه به عنوان یک فرزند شهید همچون شمس بدرخشند و جامعه از وجود آنان بهرهمند باشند تا آنان سرباز اسلام باشند. همچنین همسرم با تو نیز سخن دارم. امیدوارم که شهادتم تو را در راه خدادوستی استوار بنماید، امیدوارم که همانگونه که زینب(علیها السلام) بود، زندگانی کنی و همسر یک شهید باشی تا زنان جامعه را اسوه و نمونه باشی و آنان از تو عفت و عصمت بیاموزند، پاکدامنی را بیاموزند و تمامی واژههای نیکویی را که یک زن مرید زینب(علیها السلام) باید داشته باشد در همه حال تو هستی که باید فرزندانم را درس سربازی بیاموزی تا آنان به تو که عنوان همسر شهید را داری و مادر فرزندان شهید هستی بتوانند راه شهیدان را ادامه دهند. فرزندان عزیزم و تمام امت حزبالله! آگاه باشید که من آگاهانه این راه را انتخاب کردم، هنگامی که ندای رهبر از گوشه جماران بلند میشود و میگوید رفتن به جبهه از اهم واجبات الهی است و از نماز هم واجبتر است و همه را به سوی جبههها فرا میخواند، آنان که مسلمان واقعی هستند آنان هستند که تحت عنوان راهیان کربلا لبیکگویان امام(قدس سره) ندای امام(قدس سره) خود را که همان ندای حسین(علیه السلام) است، پاسخ میدهند و جوانمردانه به سوی جبههها روانه میشود. امت مسلمان این راهی است بس خطرناک و پر پیچ و خم، اگر همت کنید تمام مشکلات، با قدرت ایمان شما حل میشود و شما هستید که انتقام خون عزیزانی همچون سرداران رشید اسلام رحیم آنجفی، اصغر فتاحی و همرزمانتان همچون سید احمد را خواهید گرفت و ایشان راه حبیب بن مظاهرها و علیاکبرها را پیمود و سرانجام به معشوق خود رسیدند. قافله عاشقان کربلا حرکت میکند و گروهی به این قافله میپیوندند و این بنده حقیر گاهگاه و لنگانلنگان از عقب قافله حرکت میکنم اما به قافله نمیرسم اما قافله هنوز در راه است و من هنوز لنگانلنگان دست و پا میزنم و امیدوارم که روزی به قافلهها برسم از بس که گناه کردهام، روسیاهم. از بس نافرمانی قانون عدل الهی کردهام، شرمندهام. از بس که در خواب بودهام، خجالت زدهام اما باز هم نا امید نشدهام و به درگاه ایزد یکتا رو میآورم و التماس میکنم تا شاید مورد قبول واقع شود. برادر مسلمان، کربلا آزاد خواهد شد، قدس هم آزاد خواهد شد اما این جنگ یک امتحان الهی است تا مردم آزمایش بشوند و هر کدام از بوته آزمایش بیرون آیند، لذا به قول امام(قدس سره) که هیچ چیز مانع رفتن به جبهه نمیشود، انشاءالله. امیدوارم که امت حزبالله که تاکنون با همت خود ثابت کردید که یک امت نمونه هستید از این پس نیز با تمام همت خود اسلام و مسلمین را یاری کنید تا در تمام دنیا سربند باشیم و بدانید که در این راه شهادت حد نهائی تعامل انسان است و زمانی انسان میشود و تمام پردهها از روی او برداشته میشود و شهید نظر میکند به وجه الله. در اینجا از پدر و مادرم خداحافظی میکنم و از آنها حلالیت میطلبم و از آنان میخواهم از برای من طلب حلالیت کنند و تو ای خواهرم، تو چون زینب(علیها السلام) مقاوم و استوار باشی، زینب(علیها السلام) وار با ناملایمات دست و پنجه نرم کن و پیام خون شهدا را به گوش جهانیان برسان که حق همیشه پیروز بوده و خواهد بود، باز هم وصیتم به همه شما این است که امام(قدس سره) را تنها نگذارید. اماممان را یاری کنید و اسلام را همانگونه که او میگوید، داشته باشید. در هر لحظه پشتیبان روحانیت باشید. جنگ را فراموش نکنید. خدمت فرزندان عزیزم غلامرضا، علیرضا، حمیدرضا سلام میرسانم اما فرزند عزیزم غلامرضا تا میتوانی در بسیج و سپاه و جاهای دیگر خدمت کن به سپاه برو و لباس سپاه بر تن کن. سپاه یک دانشگاه است، سپاه یک حوزه علمیه است. از کلیه قوم و خویشاوندان و عموها و داییها و برادرانم و دوستانم و تمام بسیجیها و سپاهیان اسلام و بالاخره تمامی اهل ساروق حلالیت میطلبم و امیدوارم اگر کسی از من بدی دیده، عفو نماید و مرا حلال کنند. اول سخن و آخر سخنم دعا به جان امام(قدس سره) را فراموش نکنید و امام(قدس سره) را تنها نگذارید.... خدایا خدایا تا انقلاب مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خمینی(قدس سره) را نگهدار ... بنده حقیر خدا، احد علیپور 13/2/1365.
1. سوره صف، 10.
شهید احمد علیپور در دوازدهم اردیبهشتماه سال 1330 در روستای ساروق از توابع شهرستان اراک در خانوادهای روستایی و کشاورززاده، چشم به جهان گشود. در شرایط آن روز روستا فرصت تحصیل نیافت و فقط در حد خواندن و نوشتن میدانست. از کودکی در مزرعه مشغول به کار میشد. با تأثیر از بقاع متبرکه هفتاد و تن ساروق با ایمان و اعتقاد قلبی در خانوادهای متدین به سنین جوانی رسید. در سال 1354 ازدواج کرد و خداوند چهار پسر به او عطا کرد.
از روزهای نخست انقلاب اسلامی به صفوف مردم مسلمان و انقلابی پیوست و با حضور در پایگاههای بسیج به نگهبانی از دستآوردهای انقلاب میپرداخت. از زمان شروع جنگ تحمیلی داوطلبانه در دفاع مقدس حضور یافت و پس از مدتی به لباس سبز پاسداری آراسته شد. شوق حضور در جمع رزمندگان دفاع از خاک وطن او را هر روز مشتاقتر میکرد و ماههای زیادی را در جبهه گذراند.
انرژی مثبت و روحیه انقلابی او از ویژگیهای بارز او بود که پس از شهادت برادرش - حسین - در سال 1365 افزایش یافته بود و هنوز پس از سالها در ذهن همرزمانش به یادگار مانده است.
احد پس از ماهها حضور در خط مقدم جبهه هنگامی که به عنوان مسئول تدارکات گردان علی بن ابیطالب(علیهما السلام) در عملیات والفجر 8 حضور داشت، در بیست و نهم فروردینماه سال 1367 در بمباران هوایی دشمن در پل بعثت در منطقه فاو عراق به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید در زادگاهش در مجاورت برادر شهیدش - حسین - به خاک سپرده شد.