شهدا سمبل استقامت و مقاومت بودند. آنها در راه پیروزی وطن ایستادگی کردند تا به همه جهان ثابت کنند ایرانیان در مقابل هیچ دشمنی سر تسلیم فرود نخواهد آورد. آنها چون کوه مقاوم و با صلابت بودند و چون سروهای سر به فلک کشیده در راه دفاع از ایران اسلامی و مردم بیدفاعش ایستادگی کردند و با سربلندی جهان فانی را ترک کردند و به دنیای باقی شتافتند. آنها به بالاترین سعادت ممکن برای آدمی دسترسی پیدا کردند و روزی خود را نزد پروردگارشان میخورند. مردانی که همیشه زنده و پایدارند و یادشان تا ابد در دلها میدرخشد.
شهید والا مقام محمد حسینی دلاورمردی دیگر از خطه استان مرکزی کسی که در اولین روز از تابستان سال 1337 همزمان با روییدن نوبرانهها بر شاخههای با طراوت درختان و در گرمترین فصل خداوند در روستای زیبای راونج از توابع شهرستان دلیجان دیده به جهان گشود و قدم به دنیا گذاشت. او در خانوادهای مومن و متدین که مهر اهل بیت(علیهم السلام) اسلام را در دل داشتند، متولد شد و آنها به خاطر ارادتشان به خاندان کرامت نامش را «محمد» گذاشتند.
دوران ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت پشت سر گذاشت. او موفق به اخذ مدرک سیکل شد و پس از آن به خاطر عدم امکانات و مناسب نبودن شرایط برای ادامه تحصیل درس خواندن را رها کرد و در کنار پدر و مادر برای امور رفاهی منزل مشغول به کار شد. از همان زمان بسیار مهربان و مسئولیتپذیر بود و اگر کاری از دستش ساخته بود با خوشرویی آن را انجام میداد. محمد کم کم وراد عرصه جوانی شد و به جوانی مهربان و با اخلاق که در انجام فرایض دینی کوشا بود، تبدیل شد. او حرفه لوسترسازی را در پیش گرفته بود و در سال 1360 ازدواج کرد و تشکیل خانواده داد. پس از مدتی به لطف خداوند طعم شیرین پدر بودن را چشید و همین باعث شد کار و تلاشش را بیشتر کند. شغلش آزاد بود و سعی میکرد فرزندانش را بر سفرهای بنشاند که نان حلال در آن دیده میشود. شهید محمد حسینی در زمان جنگ تحمیلی لباس غیرت به تن کرد و به عنوان بسیجی برای دفاع از ایران اسلامی وارد نبرد شد. او مدتی را در کنار همرزمانش جنگید و سرانجام در چهارم تیر ماه سال 1367 در حالی که به عنوان فرمانده گروهان خدمت میکرد در ماووت عراق توسط دشمن بعثی به شهادت رسید اما پیکر مطهرش هرگز به دست خانواده منتظرش نرسید در حالی که یادش در دلها میدرخشد. از این شهید والامقام سه فرزند به یادگار ماند.