... به فرمان امام امت، خمینی(قدس سره) بتشکن، برای جنگ با جور و ستم، راهی شهر شهادت شدم، تا برای اسلام با یاری دیگر برادران، فتح و پیروزی به ارمغان آورم و اگر خدا خواست، در این راه شهادت نصیبم شد، خدا را شکرگزارم که به بزرگترین آرزوی خود رسیدم.
و شما، امت مسلمان! همیشه گوش به فرمان ابراهیم(علیه السلام) زمان، خمینی(قدس سره) روح خدا باشید و نگذارید که در مقابل توطئههای داخلی و خارجی تنها باشد و همیشه در خط او با مشتهای گره کرده، بر دهان شیطانصفتان و آمریکا و شوروی و منافقین بزنید و با آنها مبارزه کنید.
اینجانب از همان ابتدا که به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمدم، میدانستم که آخر این راه، شهادت است و آگاهانه، من این مسئولیت را قبول کردم. تا آنجا بتوانم این مسئولیت را به نحو احسن انجام میدهم.
به امید آن روزی که پوزه تمام دشمنان اسلام را به خاک بمالیم و تمام انسانهای در بند کشیده را آزاد سازیم.[1]
1. صحیفه عشق، ص 43.
شهید داود گلپایگانی در نوروز سال 1342 متولد شد. او یکی از گلهای شکوفای شهرستان خمین است که در جبهههای نبرد شرف با تجاوز، عطر حضورش فضای جبهه و سنگر را روحپرور و امیدبخش میساخت، داود گلپایگانی بود.
هنگامی که داود دوره راهنمایی را تمام کرد و برای کمک به برادر، راهی تهران شد، انقلابی که در راه بود، او را به سوی خویش فرا خواند، تا در سرنوشت کشورش دخالت کند. بشنود، بیاموزد، بیندیشد و آگاهانه حرکت کند.
داود در حمله و گریز و در نبرد مشت و گلوله، در خیابان و شهر... در آن روزها چه نشاطی داشت و چه صمیمانه بود ثانیههای رودرروی گارد ستمشاهی ایستادن... و شعارهای دشمنکوب:
شب تاریک ملت روز گردد خمینی(قدس سره) عاقبت پیروز گردد
دژخیمان، یک بار به او هجوم آوردند و او با هوشیاری از چنگشان رهایی یافت. پیروزی انقلاب اسلامی حتمی بود و فتح در بیست و دوم بهمنماه ۱۳۵۷ نصیب مردم شد.
با تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، داود بر سر دفاع از انقلاب با سپاه همپیمان گشت و با دیگر برادران رزمنده روانه جبهههای غرب کشور گشت و به نبرد با مزدوران آمریکا پرداخت. در همین جبهه، در شهرستان سقز بود که ضدانقلاب را بیامان و مضطرب کرد و به فراری خفتبار واداشت.
برادر گلپایگانی از نخستین دقیقههای پاک تولدش به سال ۱۳۴۲ در شهرستان خمین تا واپسین لحظههای حیات افتخار آمیزش، عبد خدا بود و هنگامی که در سقز، سرخروی از خون خویش، به دیدار خدا نائل شد، پروردگارش او را شهید پذیرفت و مهر قبول بر کارنامه زندگی او نهاد. او هنگامی که در جندالله سپاه بانه فرماندهی یک گردان را بر عهده داشت در بیست و هفتم آذرماه سال 1361 در منطقه سقز در حین درگیری با نیروهای حزب کومله به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید در گلزار شهدای خمین به خاک سپرده شد.