... با درود و سلام به ولیعصر، امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و با سلام به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی(قدس سره).
پدر و مادر گرامی و مهربانم، از زحمتهای شما که برای من کشیدید کمال تشکر و قدردانی را دارم. امیدوارم که خداوند به شما صبر و اجری عطا کند، انشاءالله و در فردای قیامت پیش خدا و پیغمبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ائمه(علیهم السلام) روسفید باشید. همچنین شما داداش مهربانم برادر علی. همچنین همسرم، من از شما به جز خوبی چیز دیگری ندیدم. با کم و زیاد من در زندگی ساختید.
امیدوارم همینطور که من از شما راضیام، خداوند هم راضی باشد انشاءالله. و نور چشمانم مریم و محمد و مسلم را اول به خدا و دوم به پدر و مادرم و برادرانم و همسرم میسپارم. انشاءالله که فرزندانی خوب تربیت کنید. و درباره زندگی، اگر همسرم ایستاد بالای سر بچهها که خوب است؛ و اگر نه که طبق دستور قرآن رفتار شود و خواهرانم امیدوارم که پیش حضرت زینب(علیها السلام) روسفید باشید، انشاءالله.
شهید محمود نوروزی در دهم خردادماه سال 1336 در شهرستان اراک و در خانوادهای متدین به دنیا آمد. در کنار پدر و مادری که دلسوزانه و فداکارانه کار میکردند و تلاش میکردند تا فرزندانی صالح و سالم تحویل جامعه دهند. او مهربان بود و خوشاخلاق، دلی نازک داشت و طاقت ظلم و ستم و بیعدالتی نداشت. با این که سن و سالی نداشت، اگر میدید که حق کسی را میخورند و یا کسی مظلوم واقع شده است، به کمکش میرفت. دوست داشت حق بگوید و حق بشنود و از دروغ متنفر بود.
اینگونه اخلاق را از دوران کودکی و در دامان سبز مادری که احکام الهی را میدانست، فرا گرفت و زندگیاش را بر مدار مکتب اسلام ساخت. شوخطبع بود و کسی از بودن با او خسته نمیشد. سعی میکرد در شوخیهایش به کسی اهانت نکند. تحصیلاتش را در دبستان عمار یاسر شهرستان اراک آغاز کرد و توانست، تا کلاس ششم ابتدایی به درس ادامه دهد. پس پایان خدمت سربازی برای کار به شرکت صنایع رفت و فعالیت کاریاش را آغاز کرد. او اهل کار بود و در شرکتی هم که کار میکرد، سعی میکرد تا دقیق و منصفانه کار کند.
در سالهای جنگ تحمیلی، زمانی رسیده بود که باید برای دفاع از میهن اسلامیاش گام بر میداشت. او ازدواج کرده بود و صاحب دو فرزند بود و منتظر به دنیا آمدن فرزند سومش، با این حال به بسیج رفت و با دیدن آموزشهای نظامی مهیای اعزام به جبهه شد. از همه خداحافظی کرد. از خانواده و از همکارانش حلالیت طلبید و راه جبهه را در پیش گرفت.
او دو مرحله داوطلبانه به جبهه رفت و در عملیات کربلای 5، در منطقه عملیاتی شلمچه هنگامی که در گردان بهداری لشکر مهندسی رزمی 42 قدر خدمت میکرد، در بیست و چهارم بهمنماه سال 1365 بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر و گردنش به شهادت رسید. پیکر مطهرش را در گلزار شهدای اراک به خاک سپردند.