بسم الله الرحمن الرحیم
)وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ).[1]
به نام و با یاد او که روح بخش اجساد و اجسام است و رحمتش بر همه انسانها جاری و رحمانیتش بر بندگان خاص نیز جاری است. او را سپاسگزاریم که بر ما منت نهاد و جامه هستی بر ما پوشانید و ما اینک همچون همیشه درمانده و خالصانه در محضر او حاضریم، که حضور او در دل ما آرامش بخشد. خدایا برای رضای تو قدم در راه مبارزه گذاشتم. خداوندا، مرا جزء سربازان امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) قرار بده. خدایا، این که میخواهم در عملیات شرکت کنم، از تو پیروزی و یاری میخواهم. خدایا، اگر در این راه شهید شدم، شهادت و پیروزی هر دو برای من افتخار است. پس خدایا گناهان مرا ببخش و مرا با دیگر شهدا محشور بگردان. ای خدا، تنها به تو امید بستهایم و تنها از تو یاری میطلبیم. ای امام(قدس سره شریف) عزیز، ما رزمندگان جان خود را میدهیم و در خون خود میغلطیم تا اسلام جاودانه باشد و ای امام(قدس سره شریف)، ما یک جان داریم و این جان را هم فدا میکنیم که مورد توجه خداوند قرار بگیریم. حال پیامی برای ملت قهرمان و شهید پرور دارم، از شما ملت قهرمان میخواهم که ادامه دهنده خون شهیدان باشید و نگذارید یزیدیان خون این شهیدان را پایمال کنند. بر شما است هر اسلحهای که از دست رزمنده افتد جای او را پر کنید. و ای ملت قهرمان و شهید پرور از شما میخواهم که امام(قدس سره شریف) عزیز را تنها نگذارید. این روح خدا را یاری کنید. این امامی که در مقابل ابرقدرتها چنان میکند که دیدیم، ولی در مقابل خانواده شهدا میگوید و به رزمندگان میگوید بازوی شما را میبوسم. این رهبری که پدر یتیمان است. حقا که نائب امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و وارث بر حق حسین(علیهم السلام) است. او را تنها نگذارید و او را یاری کنید که دین مبین اسلام و قرآن را یاری کردهاید و خود را از زیر باد ستم رهاندهاید و در آخر از شما ملت قهرمان، طلب بخشش میکنم. و بعد با عرض سلام بر خانواده گرامیام. امیدوارم که شما هیچ ناراحت نباشید. شما باید افتخار کنید که شما هم یک قربانی در راه خدا دادهاید. امیدوارم وقتی که خبر شهادت من را میشنوید، هیچ ناراحت نشوید. چون من در راه خدا شهید شدهام نه در راه شیطان، خوب دیگر عرضی ندارم، به اطرافیان بگویید که هر بدی از من دیدهاند حلال کنند. خوب از شما یک خواهش دارم و آن هم این است که آن رو پوش سفیدی را که از پادگان 21 حمزه سید الشهداء(علیهم السلام) آوردهام پس بدهید، چون حدیث داریم که هر کس که شهید میشود اولین قطره خونی که از او بر روی زمین میریزد همه گناهان آن بخشیده میشود بجز بدهکاری که دارد. خوب هر بدی که از من دیدهاید حلال کنید. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
حمیدرضا احکامیقاسمی اراک. خیابان فتح شیاکوه.
1. سوره آل عمران، 169.
دانشآموز سال اول دبیرستان بود اما همت و مردانگیاش عارفان پیر طی طریق کرده را میمانست. شیدایی او ضمیره وجودش از طفولیت بود و مایه گرفته از عشق الهی تا این که پیر مرادش رسید و چراغ هدایت را روشنگر راه عاشقان کرد. ره صد ساله را یک شبه پیموده و حسین(علیهم السلام) وار به جهت حمایت از دین و اسلام ناب محمدی(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و مرادش دل از دنیا و تمام مظاهر فریبنده آن کنده، علم حسینی(علیهم السلام) بر دوش گرفته همراه سایر عاشقان معادلات عقل را رها کرده و با شور و شوق به میعادگاه میشتابد تا به محبوب دوست داشتنی خویش بپیوندد. چنین است قصه عارفان درگاه الهی، نه قصه بلکه حقیقت نام سعادت دنیا و آخرت گروهی که شنیدند، دیدند، به جان و دل پذیرفتند و عمل کردند تا الگویی باشند برای تاریخ انسان و انسانیت. نامش حمید بود و اخلاق و رفتارش حمید، جایگاهش مسجد بود و رفتارش بر گرفته از قرآن، مطیع فرآمین رهبرش.
تا احساس میکند برادر مجروح بزرگتر از خودش که به تیر دشمنان شیطانصفت در کردستان زخم برداشته، جایش از میان جمع خانواده در جبهه خالی است راهی میشود و به آموزش نظام و امدادگری میپردازد تا هم بجنگد و هم بال شکستگان عاشق را یاری کند. بهبودی ببخشد تا از خیل قافله عقب نماند. سال 1362 بود. برای سومین بار راهی جبهه شد تا این بار در جبهه جنوب شاهد سرافرازی و افتخار دیگری باشیم. گویا به او الهام شده بود به معبودش میپیوندد، به دیدار مادرش میآید عکسی میاندازد و میگوید برای خرید قاب آن برویم تا به هنگام شهادتم چلهنشین جمعهام شود و بعد از آن بر دیوار اتاقت نشنیم تا در همه حال نظارهگر رخ تو باشم. بسیجی گردان علی بن ابی طالب(علیهماالسلام) در هفتم اسفند ماه سال 1362 در عملیات خیبر به لقاءالله پیوست و پیکر پاکش بعد از 12 سال در چهارم اسفند ماه سال 1373 به جمع خانواده رجعت نمود در حالی که مادرش احساس میکرد اسیر است.