من در این عملیات شهید خواهم شد ولی وصیت میکنم اگر راه کربلا باز شد، به پدر و مادرم بگویید که از طرف من قبر امام حسین(علیه السلام) سید و سالار شهیدان و دیگر شهیدان صدر اسلام را زیارت نمایند.[1]
1. اختران فروزان، ص ۱۰۳.
شهید ابوالقاسم حمزه در دهم فروردین سال ۱۳۴۴ در روستای بالقلو از توابع بخش نوبران ساوه چشم به جهان گشود. وضع زندگی خانواده شهید در حد متوسط بود. پدرش با شغل کشاورزی معشیت خانواده را تأمین میکرد. دوران ابتدایی را در زادگاهش به تحصیل مشغول بود، دوره راهنمایی را به مدرسهای در پنج کیلومتری موطن خود (روستای غرقآباد) میرفت.
او چهرهای بشاش داشت و از چهارده سالگی نماز و روزهاش ترک نمیشد. همیشه در مجالس مذهبی شرکت میکرد، به بزرگترها و به خصوص به پدر و مادر خویش احترام میگذاشت و این را وظیفه شرعی خود میدانست.
فعالیتهای انقلابی شهید از زمانی شروع شد که مردم به رهبری امام خمینی(قدس سره) بر علیه رژیم ستمشاهی قیام کردند و بالطبع صدای این قیام و حماسه آفرینی به تدریج به روستاها هم رسید و ایشان هم با پخش اعلامیه و نوشتن شعار بر روی دیوارهای گلی روستا مردم را بیدار میکرد. در برخورد با کسانی که دم از مخالفت با انقلاب میزدند سعی داشت با منطق و برهان آنها را متوجه حقیقت انقلاب بکند. به رهبر عظیم الشأن انقلاب عزیزمان خمینی(قدس سره) بت شکن، علاقه خاصی داشت.
بالاخره در اسفند سال ۱۳۶۰ در حالی که در مقطع اول متوسطه مشغول به تحصیل بود، بر حسب وظیفه از طریق مدرسه مربوطه جهت شرکت در جبهههای نبرد حق علیه باطل از طریق بسیج برای طی دوره آموزشی به تهران عزیمت کرد و پس از طی این دوره با قامتی استوار و عزمی راسخ به جنگ با صدامیان شتافت تا این که در عملیات عظیم بیت المقدس به عنوان نیروی گردان امام علی(علیه السلام) از تیپ 22 بدر شرکت و در همان عملیات در دهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ بر اثر اصابت ترکش در حین نبرد با مزدوران بعثی در جاده اهواز - خرمشهر به درجه رفیع شهادت نائل گردید. پیکر مطهر شهید در زادگاهش به خاک سپرده شد.