بسم الله الرحمن الرحیم
( يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ).[1] ... را سر دادند حسن جهان آن هنگام که ملائک روح پاکت را بر دوش میبردند، حتماً ً همین ندا را سر داده بودند و تو چه سروری داشتی که به رضای خدا رسیدهای، خدا از تو راضی و تو از خدا راضی.
سپاس خدا را که تو را به رضای خویش رسانید، اگر چه ما در غم تو محزونیم، زیرا که تو برای خانواده و فامیل و دوست و آشنا بسیار عزیز بودی و رفتار و گفتار و کردار خدائیات و روح بزرگ و پاکت، ای روح پاک، ای جسم مطهر که دیگر چه بگویم، ای انسان خدایی، ای به پاکی و لطافت برگ گلهای بهاری، ای شهیدی که جسم پاک بدون روحت چنان عطری داشت که ما را به یاد عطر گلهای بهشتی انداخت که ما از آن بینصیبیم، ولی تو آنجا جای داری. این صفات متعلق به همهی شهیدان راه خداست.
1. سوره فجر، 27.
شهید مهدی زینالدین فرمانده لشکر 17 علی بن ابیطالب(علیهما السلام): منادی در خیبر به اندازه چند گردان ایفای نقش کرد.
شهید حسن منادی پرندهی سبکبالی بود که در طول هشت سال دفاع مقدس در راه حفظ ارزشهای الهی از تعلقات و جاذبههای مادی زندگی دست کشید و در خیل کاروانیان نور درآمد. بسیجی عاشقی که یک سال در کردستان با ضدانقلاب داخلی مبارزه کرده و پس از آن راهی جبهههای جنوب شد.
او در رابطه با فرایض دینی از جمله نماز و روزه را در رأس مسائل زندگی میدانست و به آن سفارشات مؤکد مینمود. چهره صبور و منطقیاش نشات گرفته از تربیت صحیح و محیط آرام خانوادهاش میبود. او از لحاظ حسن خلق و پرهیز از گناه نمونه و الگویی در میان دوستان و اقوام به شمار میرفت.
او جبهه را صحنه حق علیه ظلم و طغیانگری دانسته و مضافاً صحنه آزمایش میدانست و اعتقاد داشت در طول زندگی صحنه نبرد عاشورای حسینی(علیه السلام) مرتب تکرار میشود و صدای هل من ناصر او در فضای استعانت و پایداری در برابر ظلم پیوسته به گوش میرسد و این صدا گوشهای شنوا و قلبهای سلیم و چشمهای بصری را میطلبد که پیام حسین(علیه السلام) را در لحظه لحظه زمان احساس کند و فوز عظیم شهادت را چون یاران حسین(علیه السلام) از آن خویش نماید.
با چنین تفکری جان در طبق اخلاص گذاشت و نام خویش را در طومار زرین شهدا ثبت نمود.
حسن در دوم فروردین 1339 در تهران و در خانوادهای که از اهالی آسیابک در استان مرکزی بودند متولد شد. او از کودکی اهل ورزش بود و از این طریق راه و رسم پهلوانی را در پیش گرفت.
از دوران نوجوانی شور و شعور انقلابی و عشق به امام خمینی(قدس سره) در دل و جانش موج میزد و این علاقه در سالهای تحصیل در دبیرستان به اوج رسید. دیپلم که گرفت راهی سربازی شد و این سربازی مصادف بود با دوران پیروزی انقلاب اسلامی و سپس درگیریهای گروههای ضدانقلاب.
در سال 1358 در درگیریهای کردستان حضور داشت و در آنجا به جوان رزمنده با تجربهای تبدیل شد. بعد از پایان خدمت مقدس سربازی چند صباحی در کارخانه آلومینیوم پارس مشغول به کار شد. حالا جنگ آغاز شده بود و حسن کسی نبود که در خانه بماند. لذا قبل از عملیات محرم خود را به جبهه رساند و در گردان ادوات به عنوان نیروی بسیجی شروع به فعالیت کرد. این حضور باعث شد حسن یکی از اعضای ثابت در گردان ادوات و ضد زره باشد و در چندین عملیات مهم از جمله محرم، رمضان، مطلع الفجر، والفجر 3، والفجر 4، خیبر، فتح المبین، والفجر 8، کربلای 4 و 5 و... شرکت داشته باشد. از خصوصیات بارز حسن که نشات گرفته از روح پهلوانی او بود، عشق و علاقهاش به ورزش بود. او حتی در خط مقدم جبهه ورزش را تعطیل نمیکرد و دائم با دوستان وهم سنگرانش در حال کشتی گرفتن بود و در فرصتهایی که ایجاد میشد مسابقه فوتبال برگزار میکرد. او بمب روحیه بود و دیگران را نیز به تحرک وا میداشت. سرانجام پس از سالها مجاهدت هنگامی که به عنوان معاون گردان ذوالفقار در لشکر 17 علی بن ابیطالب(علیهما السلام) خدمت میکرد در ششم اسفند 1365 در حالی که با موتورسیکلت به سرکشی از نیروهای گردان رفته بود توسط راکت هلیکوپتر مورد هدف قرار گرفت و به سوی معبودش پر گشود. همرزمان حسن که برای شرکت در تشییع او به آسیابک آمده بودن میگفتند:
ما برای عرض تسلیت نیامدهایم. ما آمدهایم به ما تسلیت بگویند که چنین رزمنده و فرمانده ای را از دست دادهایم.