بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و درود بیکران بر یگانه منجی عالم بشریت، مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و نایب برحقش منجی ایران، محیی اسلام و بر انقلاب اسلامی، خمینی(قدس سره) کبیر و با سلام و درود بر هزاران ارواح پاک شهدا از صدر اسلام تاکنون از کربلای حسین(علیه السلام) تا کربلای ایران و جنوب کشور و با آرزوی صبر و اجر جمیل برای خانوادههای شهدا، اسرا، مفقودین، معلولین، و مجروحین و بندگان، سخنم را آغاز مینمایم.
خدمت پدر و مادر گرامی ( سَلَامٌ عَلَيْكُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ).[1]
با عرض سلام، سلامتی شما را از درگاه خداوند منان خواهانم. و برایتان از درگاه خداوند متعال آرزوی موفقیت مینمایم. باری اگر از احوالات این حقیر خواسته باشید، خوب هستم و در زیر سایه الطاف خداوندی زندگی را به سر میبریم و مشتاق دیدار شما. خدمت برادران علی و ابوالفضل و محمد سلام میرسانم.
..... از شما پدر و مادر عزیز میخواهم در آنجا که هستید امام(قدس سره) را از دعا فراموش نکنید چون که دعای شما پدر و مادرها خیلی مؤثر است. در آنجا که هستید سعی کنید دیگران را که توانایی آمدن به جبهه را دارند، تشویق نمایید به سوی جبهه بیایند. امام(قدس سره) عزیزمان تا چندی پیش فرموده بودند که رفتن به جبهه واجب است و ما هم که مقلد امام(قدس سره) هستیم شامل حالمان میشود. یکسری که منافعشان در خطر است و یا نمیتوانند از مال و فرزندشان در راه اسلام بگذرند و همیشه که کار شما از خود گذشتگان در راه اسلام را محکوم کنند، گوش ندهید و چند کلامی هم برای تو برادر عزیز علی آقا، از پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نقل شده که آن کسی بهتر است که اخلاقش نیکوتر است. امیدوارم که به عمق این یک جمله بروی و خوب متوجه شوی که پیغمبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) چه فرمودهاند. .....
خوب بیاییم سر مسئله اصلی که نماز خواندن است. علی و ابوالفضل باید بدانید که نماز خواندن آنهم اول وقت جلوی خیلی از کارهای خلاف را میگیرد. انشاءالله که عمل کنید ..... خوب دیگر بیشتر از این مزاحم اوقات گرانبهای شما نمیشوم. به امید فرج آقا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و طول عمر رهبر و آزادی ایران و پیروزی رزمندگان و شفای معلولین و مجروحین و پیروزی رزمندگان و زیارت کربلا.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خمینی(قدس سره) را نگهدار.
مرگ بر آمریکا
مرگ بر شوروی
مرگ بر اسرائیل
مرگ بر صدام
فرستنده: اهواز، ل 17 ع، گردان والفجر، رضا منصوری.
عنوان خاطره:
از مدرسه که تعطیل میشد، میرفت راهپیمایی (قبل از انقلاب). وقتی به او میگفتم: کجا میروی، میگفت: مادر حتماً هدف هست که ما میرویم. یک روز آمد منزل، گفت: مادر هر چه باند و پنبه و ملحفه داریم بده میخواهم برای مجروحین ببرم. این اتفاق مربوط به زمانی بود که گارد به نیروی هوایی حمله کرده بود.
زمانی که امام(قدس سره) میخواستند به ایران بیایند، ما دیدیم که شهید از منزل بیرون رفت و تا ساعت 8 شب نیامد. وقتی آمد به او گفتم: کجا بودی؟ گفت: مادر من که جاهای بد نمیروم. من رفتم 250 عدد گونی برای سنگر جمع کردم.
1. سوره رعد، 23.
شهید رضا منصوری، در بیستم شهریورماه 1344 در خانوادهای مسلمان و متدین در شهر تهران متولد شد. در کودکی با خانواده به شهر اراک مهاجرت کردند و تحصیلاتش را در این شهر آغاز نمود. تا کلاس سوم متوسطه در رشته علوم تجربی درس خواند و دانشآموز بود که از طریق بسیج راهی جبهه شد. شهامت و از خود گذشتگیاش موجب شد بیش از یک سال در مناطق مختلف عملیاتی حضور داشته باشد.
شهید منصوری پس از ماهها رشادت در مقابله با دشمن بعثی هنگامی که در گردان زرهی والفجر از لشکر 17 علی بن ابیطالب(علیهما السلام) خدمت میکرد در ششم آبان ماه 1362 در منطقه پنجوین عراق بر اثر انفجار گلوله توپ دشمن دچار سوختگی شدید شد و بر اثر همان جراحات به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید در گلزار شهدای شهر اراک به خاک سپرده شد.