در جزیرهی خارک با آب و هوای بدی که داشت، در حال خدمت بود. خدمت به ایران اسلامی، خدمت به مرزهای آبی مملکتی اسلامی، خدمت به مردمی که از نیازهای اولیه هم محروم بودند. از زمانی که پای به ارتش نهاد در حال خدمت بود. چه در زمان حکومت شاه و چه در زمان انقلاب و حکومتی اسلامی، در هر حال به فکر هدفی بود که به آن نیت به استخدام ارتش درآمده بود. او در اولین روز از خردادماه سال 1329 در روستای مراغه از توابع شهرستان ساوه و در خانوادهای کشاورز و مذهبی، دیده به جهان هستی گشود. نامش را پدرش انتخاب کرد و او را با افتخار مرتضی نامید و از این پس مرتضی برای هدفی بزرگ تربیت شد.
دوران کودکیاش را در روستا و در کنار پدر و مادری سپری کرد که سعی داشتند تا او را در مسیری درست و الهی تربیت کنند. کار میکرد و آموزش میدید. زمانی هم که میخواست برای تحصیل به مدرسه برود با سختیها روبرو شد و توانست دورهی ابتدایی را پشت سر بگذارد و دوباره به کشاورزی در خدمت پدر برگردد. سالها همینطور سپری شد تا این که قصد کرد تا به استخدام ارتش در بیاید.
زمان ازدواجش رسیده بود و حالا پدر و مادر آستین را بالا زده و برایش همسری مؤمن را خواستگاری کردند و این وصلت شیرین اتفاق افتاد. ثمره این وصلت شیرین تنها فرزندی بود که زندگی را برایش شیرینتر از همیشه کرده بود. بعد از پیروزی انقلاب با درجه استوار دوم پدافند هوایی به سمت جزیره خارک رفت تا در این نقطهی دور افتاده و محروم خدمت کند.
جنگ تحمیلی آغاز شد و عراق و حزب بعث با تمام قوای خویش از زمین و هوا و دریا به سمت ایران اسلامی حملهور شد. ایستادگی ادامه داشت تا سرانجام در حمله موشکی عراق به جزیره خارک در بیست و دوم فروردینماه سال 1365 به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید در بهشتزهرای تهران به خاک سپرده شد.