شهید سید حکیم موسوی در سیام فروردینماه سال 1344 در یکی از روستاهای شهرستان آبادان به دنیا آمد از همان ابتدای کودکی و نوجوانی علاقه خاصی به مسائل مذهبی داشت و همیشه دوست داشت که در عزاداری امام حسین(علیه السلام) شرکت کند. او نوارهای مراسم عزاداری تهیه کرده بود و از همان زمان در بین همسایگان به دینداری و مذهبی بودن مشهور بود. از سال 57 که انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(قدس سره) قدس سره شروع شد، علاقه فراوانی به امام(قدس سره) پیدا کرد و عکسهای امام(قدس سره) را بین مردم پخش میکرد و در حد توان و سن خود به انقلاب کمک کرد. زمانی که امام خمینی(قدس سره) به ایران بازگشت به کمک همسایگان شربت درست کردند و بین مردم تقسیم میکردند به همین خاطر مأموران ژاندارمری به محل آمدند و اسم او و پدرش و بقیه افراد را نوشتند و او به همین دلیل مدتی مخفی شده بود.
از شروع جنگ تحمیلی با خانواده مدتی در نوشهر و سپس در شهر محلات ساکن شدند. از آغاز حمله رژیم متجاوز بعثی به جمهوری اسلامی علاقه فراوانی به رفتن به جبهه داشت ولی به علت کمی سن نمیتوانست به جبهه اعزام شود و فقط در شهر با بسیج همکاری میکرد. در سال 1362 برای اولین بار به منطقه اعزام شد و چون به منطقه آشنا بود به عنوان راهنما برای نیروهای ارتش در واحد توپخانه همکاری میکرد.
پس از مدتی با عضویت پاسدار وظیفه برای دیدن دوره امدادگری به اصفهان اعزام شد و تقریباً سه ماه آموزش دید و به منطقه بازگشت و مشغول امدادگری در واحد بهداری در تیپ 72 محرم شد.
او در تهاجم رژیم بعثی با بمبهای شیمیایی مجروح شیمیائی و برای معالجه به تهران اعزام شد. پس از مداوا و بهبودی نسبی؛ هنگامی که از طریق دوستانش فهمید که عملیاتی در منطقه صورت میگیرد، مرخصی خود را نیمه تمام گذاشت و به منطقه برگشت.
سید حکیم در عملیات عاشورای 2 در منطقه چنگوله مهران شرکت کرد و در همان عملیات در بیست و چهارم مردادماه 1364 به شهادت رسید. پیکر شهید سالها در منطقه مفقود بود و خانوادهاش از شهادت یا اسارت او اطلاعی نداشتند تا این که در هجدهم بهمنماه سال 1378 از طریق بنیاد شهید محلات شهادت او احراز و پیکر مطهر شهید پس از چند روز به محلات منتقل شد و با شکوه فراوان در آن شهر تشییع شد و سپس جهت دفن در گلزار شهدای قم (قبرستان علی بن جعفر) به شهر قم منتقل شد و آنجا به خاک سپرده شد.