بسم الله الرحمن الرحیم
اشهد ان لا اله الا الله، اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ اشْهَدُ انَّ عَلِیّاً وَلِیُّ اللّهِ.
اگر این بدنها برای مرگ آفریده شده است پس کشته شدن مرد در راه خدا چه بهتر.[1]
با سلام به یگانه منجی عالم بشریت حضرت بقیهالله الاعظم حجت بن الحسن(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و نایب برحقش حضرت امام خمینی(قدس سره) چند کلامی به عنوان وصیت مینویسم. حال که توفیق جهاد و شهادت فی سبیلالله نصیبم شده است بسیار خرسندم و امید آن دارم که خداوند ما را نیز به خیل شهدای در راه خودش بپذیرد تا بلکه با شهادتمان همانطور که خود حضرت حقتعالی فرموده است گناهانمان بخشیده شود. چرا که تا در دنیای فانی بودم معصیت فراوان مرتکب شدهام و از وظیفه خود در قبال پروردگار و مردم و خانواده سرباز زدم و این زندگی 21 سالم را با گناهان و معصیتهای فراوان سپری کردم و اکنون تنها دلخوشی که دارم این است که خداوند مرگم را در راه خودش بداند و مقام شهادت را به این حقیر عنایت فرماید. خداوندا! تو خود میدانی که ما هیچ هستیم و ما نیز میدانیم هر چه هست، تویی و جز خودت چیزی موجود نیست. هیچ امری واقع نمیگردد و هیچ پدیدهای رخ نمیدهد مگر صلاح تو در آن باشد. باید در تمام زندگی دنیای زندگی دنیای این را در نظر داشت که همه امورات بستگی به نظر حقتعالی دارد و هر امری اگرچه از نظر ما بسیار ساده و پیش پا افتاده باشد انجامش به خداوند بستگی دارد. این مطلب را همیشگی در زندگی باید مد نظر داشت و اگر این مطلب برای انسان جا افتاده باشند، بسیاری از مسائل را میتوان به راحتی حل کرد. با این اصل است که انسان میتواند سختیها و نا ملایمات زندگی را برای خود گوارا سازد. امید آن دارم که این موضوع را قلباً احساس کرده و بعد به شهادت رسیده باشم. باید تمام کارها و فعالیتهای خود را برای رضای خدا انجام داد و دور از خودخواهی و هوای نفس اموراتی که به کسی محول میشود، به نحو احسن انجام دهد و اگر اینطور شد کار با موفقیت انجام میگیرد و در درگاه ایزد متعال بسیار ارجمند است و حتی اگر موفقیت ظاهری نیز به همراه نداشته باشد برای شخصی که کار خود را برای رضای خدا انجام داده موفقیتی بزرگ است چون میداند که وظیفه خود را انجام داده است و در درگاه الهی شرمنده نیست. لذا باید در کارها کمتر به فکر مطرح شدن خود بود و کوشش خود را متمرکز کرد تا کار به نحو احسن صورت گیرد و شخص منتظر این نباشد که اگر کاری انجام داد اطرافیان از وی تشکر و قدردانی کنند چرا که او باید به این فکر باشد که با این امر رضایت خداوند را جلب نماید. امید آن دارم که توانسته باشم با شهادتم رضایت پروردگار را به دست آورده باشم و شهادت سبب شود که گناهانم بخشیده شود. همچنین باید این موضوع را نیز در نظر داشت که در کارها همیشه از خداوند کمک بخواهید و سعی نمایید خود را از تکبر و غرور در هر زمینهای مبرا سازید چرا که با وجود این مسائل موفقیت حاصل نمیگردد و خداوند خود نیز فرموده است که به یاد من باشید تا یادتان کنم. لذا همیشه در کارها یاد خدا را فراموش نکنید و در مواقع حساس و سخت و در حال برخورد با مشکلات به یاد او باشید که اوست کسی که فریادرس فریاد کنندگان و پناه دهنده بیپناهان است. مسئله دیگری که باید متذکر شوم این است که در طول زندگی خود باید همیشه به دنبال کسب تقوا و معرفت بوده و سعی داشته باشیم با منیت خود مبارزه کنید و نفس سرکش خود را سرکوب نماید. باید خوی حیوانی خود را از خود مبرا کرد و زندگی را در چند عمل غریزی محدود نساخت و مقام عالی انسانیت را باز یافت. اما در جهت این امر ما محتاج فردی ارشادکننده و مصلح هستیم تا به هدف خود دست یابیم و به بیراه نرویم که این فرد نیز مقام ولایتفقیه است. باید خیلی مراقب اعمال خود بود چرا که خداوند برای هدایت آدمیان پیامبران و امامان زیادی فرستاده است و هماکنون نیز پروردگار حجت خود را برای آخرالزمان ذخیره نموده است و نایب بر حق ایشان در مقام ولایتفقیه را هماکنون برای هدایت و راهنمایی مردم قرار داده است. وای بر ما اگر غافل باشیم و به فرامین ایشان گوش فرا ندهیم چرا که در آن دنیا مورد سؤال واقع میشویم که چرا با وجود نعمت رهبری و ولایت راه حق و حقیقت را تشخیص ندادهاند و به گمراهی راه پیمودیم. امیدوارم آخرین لحظه زندگی را نیز با عشق به ولایت اهلبیت(علیهم السلام) و پیروی از مقام رهبری سپری کرده باشم. اما چند کلامی برای مردم و بخصوص دوستان گوش به فرمان امام(قدس سره) عزیز بوده و سعی شود اطرافیان را نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی که رخ میدهد مطلع ساخت تا با وجود خود در صحنه انقلاب تداوم انقلاب را تضمین نماید. مسئله دیگری که خیلی مهم است این است که جنگ فراموش نشود، در رأس همه امور قرار گیرد و باید دانست که اگر پشت به جنگ کنیم هم خوار و ذلیل میشویم وهم تکلیف شرعی خود را انجام ندادهایم همانطور که امام(قدس سره) عزیز نیز فرمودند: جنگ از اهم واجبات الهی است پس مواظب باشیم خدای نکرده این دنیا ما را گول نزند و به بهانههای واهی تکلیفمان را از یاد ببریم. چند کلامی نیز برای خانواده مینویسم در آغاز باید از زحمات بیدریغ شما تشکر و قدردانی نمایم چرا که فکر میکنم شما خوب امانتداری کردید و سعی خود را تا سرحد امکان برای تربیت من انجام دادید اما در من عادتها و رفتار و نقاط منفی زیادی وجود داشت که مقصر وجود همه آنها خودم بودم و شما تقصیری نداشتید و باید از شما معذرتخواهی کنم و خاضعانه بخواهم که مرا ببخشید و حلالم نمائید زیرا من نتوانستم دین خود را نسبت به شماها ادا نمایم و در قبال شما کوتاهیهای فراوانی از من سر زده است که امیدوارم با بزرگی خودتان این حقیر گناهکار را ببخشید. بعد از شهادت مهدی از نبود او دلتنگ بودم و زمانی که به فکر قدیم فرو رفتم به یاد آوردم برخوردها و رفتاری که با مهدی داشتم و اکنون نیز که میروم تا به او بپیوندم. امید آن دارم که او نیز مرا حلال نماید و از سر تقصیراتم درگذرد زیرا که نسبت به او نیز بسیار کوتاهی کردهام. اما سخنی که با اقوام و آشنایان دارم این است که کمی بیشتر عاقبتاندیش بوده و به فکر آخرت باشند چرا که خداوند در آن دنیا تمام اعمال را مورد بازخواست قرار میدهد. احمد و مهدی جان خود را نثار حق و حقیقت کردند. حرفی زدند و تا نثار خون خود روی حرف خود ایستادگی کردند و حسین(علیه السلام) وار شهید شدند ولی هنوز میدیدم که افرادی وجود دارند که نسبت به همه مسائل بیتفاوتاند، خون آنها و پیام خونشان هیچ تأثیری در آنها نگذاشت. امید آن دارم که همگی بیدارتر و هشیارتر باشید و افرادی که هنوز تنها به فکر این دنیای فانی هستند به خود آیند و بفهمند این دنیا مقدمهای است برای آخرت و ما به وجود نیامدهایم که بمیریم و تمام شویم بلکه بعد از این دنیا باید جوابگوی همه اعمال خود باشیم که امیدوارم همگی در آن دنیا سربلند بوده و دفتر اعمالمان را به دست راستمان بدهند، انشاءالله.
والسلام، سید مجتبی موسوی 8/4/65.
1. امام حسین(g).
شهید سید مجتبی موسوی، در اولین روز از خردادماه سال 1344 در شهرستان اراک و در خانوادهای سادهدل و با صفا و اهل صمیمیت، دیده به جهان هستی گشود؛ تا لبخندی باشد بر لبهای پدر که تولد او را برکتی از جانب خداوند متعال میدانست که در زندگیاش جاری و ساری شده است. او آمده بود تا اشک شوقی باشد بر گونههای مادری مهربان و فداکار که انتظار دیدن رویش را میکشید.
سید مجتبی تحصیلاتش را در شهر اراک تا پایان دوره متوسطه ادامه داد و در رشته علوم تجربی دیپلم گرفت. از دوره دبیرستان در کنار برادرش با بسیج همکاری میکرد و از آن طریق به پادگان آموزشی رفته بود لذا بلافاصله پس از فراغت از تحصیل در سال 1365 عازم جبهه شد.
او پس از بازگشت از مناطق عملیاتی به عضویت سپاه درآمد و لباس سبز خدمت به تن کرد. سید شهید به طور متناوب در جبهه حضور داشت و سرانجام هنگامی که به عنوان مسئول پرسنلی در گردان قمر بنیهاشم(علیه السلام) خدمت میکرد در دهم اردیبهشتماه 1366 در شلمچه براثر ترکش خمپاره دشمن به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید در گلزار شهدای شهر اراک در مجاورت برادر شهیدش - سید مهدی - که در عملیات بدر به شهادت رسیده بود، به خاک سپرده شد.