به نام خدا
وصیتنامه اینجانب سرباز اسلام و قرآن، علی موقر.
درود به رهبر کبیر انقلاب و اسلام و سلام به رزمندگان اسلام و قرآن من از روزی که عازم جبهه شدم هدفم شهادت بود و همیشه امیدوار بودم که بر آرزویم برسم و هر موقع به مرخصی میرفتم به پدرم و مادرم قوت قلب میدادم و میگفتم: اگر خبر شهادتم را بشنوید امیدوارم که ناراحت نشوید چونکه راه من و راه ما درست است و هدفها پاک است ما برای قرآن و اسلام عازم جبههها شدیم و میخواهیم نه تنها صدام بلکه کفر جهانی را از بین ببریم. خط ما خط سرخ شهادت است.
من این وصیتنامه را روزی نوشتم که گویی یک نفر به گوشم زمزمه میکند و میگوید تو امروز شهید میشوی و به آرزویت میرسی و من صد درصد مطمئنم به آرزویم میرسم و پیامم به پدر و مادر این است که بعد از شهادت من ناراحت نباشید و با کمک دیگر پدران و مادران پشت جبهه را محکم نگه دارند و از جوانها میخواهم این خط اسلام و قرآن را ادامه دهند. کربلا را زیارت کنند و قدس عزیز را آزاد کنند.
ای دوستان و رفیقان ما میرویم صدام جانی را که چندین شهر ما را بمباران کرده و ملت بیدفاع را به خاک و خون کشیده، سرنگون کنیم به امید پیروزی رزمندگان اسلام.
حسین(علیه السلام) حسین(علیه السلام) شعار ماس؛ شهادت افتخار ماست.
سرباز اسلام، علی موقر.
شهید علی موقر در روستای قریه منجقان بخش خرقان ساوه در سوم شهریورماه سال 1344 دیده به جهان گشود. از سن 7 سالگی در زادگاهش پا به مدرسه، گذاشت و از 8 سالگی درس قرآن و تعالیم دینی آغاز کرد و در پس از یک سال قرآن را به خوبی تلاوت میکرد.
در دوازده سالگی دوره ابتدایی را به پایان رساند و از آن به بعد چون در روستایشان دبیرستان نبود، نتوانست به درس ادامه دهد و به پدرش در کار کشاورزی کمک میکرد. در پانزدهسالگی با خانواده به ساوه مهاجرت کردند و او تا زمان اعزام به خدمت سربازی در آن شهر مشغول به کار بود.
از روزی که جنگ تحمیلی شروع شد، منتظر فرصتی بود تا در دفاع از میهن اسلامیاش سهمی داشته باشد، لذا به محض رسیدن به سن سربازی عازم خدمت شد. دوره آموزشی را در شهر کرمان بود و سپس به عنوان سرباز تیپ هوابرد شیراز به منطقه جنگی جنوب اعزام شد. علی بیش از شش ماه در جبهه خدمت کرده بود که در بیست و پنجم اسفندماه سال 1363 در حین عملیات بدر در شرق رودخانه دجله عراق با ترکش خمپاره دشمن به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید در گلزار شهدای شهر ساوه به خاک سپرده شد.