شهید محمد اسماعیل مومنی، در اولین روز از فروردینماه سال 1343 در روستای امر آباد از توابع شهرستان اراک در خانوادهای مذهبی و متدین و عاشق اهلبیت(علیهم السلام) دیده به جهان گشود. روستازادهای کشاورز بود که شغل پدریاش را برای کار کردن انتخاب کرد، کار را دوست داشت و از بیکاری متنفر بود. در کنار کار در مزرعه تا کلاس سوم دبیرستان در رشته اقتصاد درس خواند. در کار کشاورزی و کسب روزی، مراقب حلال و حرامش بود و درد مردم را درد خود میدانست، مشکلات و سختیهای روستا را میدانست و برای رفع مشکلات مردم هر کاری که میتوانست انجام میداد و دریغ نمیکرد.
از طرف ارتش به سربازی اعزام شد و پس از گذراندن دوره آموزشی به عنوان سرباز لشکر 77 خراسان برای ادامه خدمت به خوزستان منتقل شد. هنوز یک سال از خدمتش باقی مانده بود که با درخواست خانواده، دختر یکی از اقوام را عقد کرد و پس از چند روز برای ادامه خدمت به منطقه جنگی بازگشت.
سربازی با ایمان، مومنی فداکار، که درس فداکاری و ایثار آموخته در مکتب ناب اسلام محمدی(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را در سنگرهای پر از صفا و یکرنگی جبهههای حق علیه باطل به اجرا در میآورد. روستانشین مخلص، تربیت یافته در دامان مقدس پدر و مادری زحمتکش پرورش یافته بود و راه سعادت را در پیش گرفت. بالاخره لحظهی موعود فرا رسید و با گفتن تکبیر و یا حسین(علیه السلام) و یا زهرا(علیها السلام) وارد عملیات شدند. تیر و ترکش بود که فضای جزیره مجنون را پر کرده بود. سینهها بود که سپر میشد.
عملیات خیبر شروع شده بود، پنجم اسفندماه سال 1362 ترکشهای خمپاره دشمن؛ سینه آن دلاور مرد را از هم درید و او در خط مقدم جبهه در جزیره مجنون به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید در زادگاهش به خاک سپرده شد.
خاطره:
خطبه عقد وی توسط سیدی جلیلالقدر خوانده شد و مجلس عقدش به اصرار خودش بسیار ساده برگزار شد چون معتقد بود در زمان جنگ هستیم و بسیاری از مردم از جنگ تحمیلی آسیب دیدهاند.
شب شهادت وی از شهادت وی خبر نداشتیم ولی پدرش در خواب دیده بود که کمرش شکسته است.[1]
1. مادر شهید.