بسم الله الرحمن الرحیم
(وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ).[1]
هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شدهاند مرده مپندار بلكه زندهاند كه نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند.
سلام بر آقا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و نائب برحقش و رزمندگان اسلام و شهیدان اسلام از شهدا صدر اسلام و تا به و شهدا انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی و شما ملت مسلمان و سلحشور ایران.
از خداوند متعال میخواهم که به بزرگواری و عظمت خودش من حقیر و گناهکار را ببخشد که اگر نظر لطف و محبتش را از ما بر میگرداند چگونه آن همه سختیهای روز قیامت را تحمل کنید، خدایا ما به تو ایمان داریم و امیدوار به کرم و بخشش تو میباشیم. پروردگارا به بزرگی جلالت و به انبیا و امامان و شهدا کربلا بهترین آفریدههایت قسم میدهیم که ما را ببخشش و بیامرز.
سفارش من به ملت شهیدپرور ایران این است که از خداوند متعال برای ما طلب آمرزش کنند که دعای شما مستجاب میشود چون که شما از بهترین بندگان زمان خود میباشید و من از شما میخواهم ما را حلال کنید و برای ما حلالیت بطلبید چون که من احساس میکنم که آنطور که باید وظیفهام را نتوانستم به خوبی انجام دهم و به اسلام و انقلاب خدمت نمایم.
سخن دیگرم با شما این است که امام(قدس سره) را تنها نگذارید و همیشه گوش به فرمان امام(قدس سره) بدهید و سخنان او را مو به مو گوش بدهید و به آن عمل کنید. ای مردم شهیدپرور امام(قدس سره) برای ما نعمتی است بسیار عظیم و بزرگ که اگر قدر این نعمت را ندانیم پس ننگ بر ما باد. این برای ما باعث افتخار است که در زمان ولایت نایب بر حق آقا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و فرزند رسولالله(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) حیات داریم. پس بدانید که مسئولیت ما سنگین میباشد. آگاه باشید خدای ناکرده طوری نشود که ما از مردم کوفه بدتر شویم و در آینده به ما لعنت گویند مثل حال که شما به مردم کوفه میگویید. امروز این فرد شناخته نشده (یعنی امام خمینی(قدس سره)) را خوب بشناسید که فردا روز میباشد که پشیمان میشوید که دیگر سودی ندارد.
شما مردم شهیدپرور باید بدانید که همیشه در صحنه باشید و تمام جریانات را زیر نظر داشته باشید نکند کنار روید و دشمنان شما را از خط اصلی که خط رسولالله(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) است، منحرف کنند. ای ملت شهیدپرور آگاه باشید افرادی که مانند گرگ میباشند ولی به شکل میش شدهاند و دنبال فرصت و موقعیت خوب میگردند، این سخن را به شما میگویم که خدای نکرده آن جریان زمان پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در ایران پیاده نشود که یادگار و فرزند عزیز رسولالله(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را بزنند و برخلاف فرمان رسول خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) عمل کنند.
سخن دیگر من به عنوان فرزند شهید به خانواده معظم شهدا این است که آگاه باشید که این انقلاب با خون زرین فرزندان و عزیزان شما و بهترین بندگان خداوند آبیاری شده و پرورش یافته است. مواظب باشید نگذارید کسی خون بهترین بندگان خدا را که عزیزان شما بودهاند، از بین ببرد یا اینکه مینگرد توسط خودتان این کار انجام گردد. میدانید که با نابودی انقلاب اسلامی خون شهدا هم نابود میشود. این را وظیفه خود بدانید حفاظت و نگهداری از انقلاب و اسلام و خون شهدا که واقعاً مسئول هستید.
من به یگانگی خدا و شعار لا اله الا الله ایمان دارم و شهادت میدهم و به آخرین کتاب آسمانی قرآن مجید و آخرین فرستاده او رسول خدا، حضرت محمد(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بهعنوان آخرین پیامبر شهادت میدهم و به ولایت حضرت علی بن ابیطالب(علیهما السلام) مولای متقیان و یازده فرزندش شهادت میدهم و به ولایت نایب آقا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و فرزند رسولالله(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) امام خمینی(قدس سره) شهادت میدهم و بدانید که من کورکورانه این راه را انتخاب نکردهام. من راهم را به خوبی شناختم و افتخار میکنم که در این راه قرار گرفتم و در این راه جان و خون خود را هدیه میکنم. بدانید که من بعضی از واقعیتها را در شبها خواب میبینم و از زمانی که حقیقتها را در خواب دیدم از خود بیخود شدم، در بسیاری از وقتها اختیارم دست خودم نیست و چشمانم را باز بگذارید تا کوردلان بدانند کورکورانه به این راه نرفتم و دستانم را بیرون بگذارید تا راحتطلبان و دنیاپرستان ببینند که چیز با خود به آن دنیا نمیبرم.
امیدوارم این قطره خون بیارزش برای باروری انقلاب اسلامی و جهانیان مورد پذیرش خداوند و آقا ولیعصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و نایب او امام خمینی(قدس سره) قرار گیرد.
از برادرانم میخواهم که مرا حلال کنند و همچون حضرت امام زینالعابدین(علیه السلام) استقامت کند و صبور باشد و پیامرسان باشد و از مردم برای من حلالیت بطلبد و از خواهرانم که زینب(علیها السلام) گونه باشند، همچون حضرت زینب(علیها السلام) عمل کنند.
از همسرم میخواهم که در درجه اول من را حلال کند و ببخش چون من نتوانستم در طول این یک سال شوهر خوبی برای او باشم و از او انتظار دارم که صبور و بردبار و با استقامت باشد همچون زنان صدر اسلام باشد و به اسلام و انقلاب خدمت کند.
از تمام مردم مسلمان و شهیدپرور ایران و دوستان و آشنایان و قوم و خویشان حلالیت میطلبم. بارالها، پروردگارا این هدیه خون نا قابل ما پیروان فرستادهات محمد(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و فرزندش امام خمینی(قدس سره) را بپذیر و ما را از سربازان ولیعصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) قرار بده انشاءالله.
خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خمینی(قدس سره) را نگهدار. والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته.
2. سوره آل عمران، 169.
شهید و شهید زاده، پاسدار دلاور غلامحسین محرابی، سال ۱۳۴۲ بود که در روستای دانیان از توابع خمین دیده به جهان گشود. زندگی را در فضایی سالم و معنوی، اما آکنده به سختیها و رنجها گذراند.
چهار ساله بود که مادرش را از دست داد، اما با روحیه و نشاط به مدرسه رفت و درس خواند و با تربیتهای پدر، راهی نورانی را طی کرد. وقتی در دوره راهنمایی مشغول به درس بود، با همکاری دوستانش به مطالعه کتب درسی هم میپرداخت و از این راه، آگاهیهای دینی و سیاسیاش را میافزود. از این رو در ایام انقلاب هم فعالیت چشمگیری از خود نشان میداد.
تیزهوش و پر کار و زرنگ بود. در برپایی جلسات دعای کمیل و توسل کوشا بود. پس از پیروزی نیز هم درس میخواند، هم جبهه میرفت.
سال ۱۳۶۲ که در رشته حساب داری دیپلم گرفته بود، به عضویت سپاه پاسداران درآمد و در عملیات متعددی نیز شرکت کرد.
پدر ارجمندش نیز که اهل جبهه و جهاد بود، بارها به صورت بسیجی به میدان رزم رفت و در عملیات والفجر ۸ به شهادت رسید؛ و پسر را در سوگی نشاند که سنگین بود و او را در ادامه راه سرخ پدر که راه حسینی(علیه السلام) بود، مصممتر ساخت.
شهید غلامحسن، در مراسم تشییع و دفن پیکر پاک پدر حضور داشت و در آن مراسم که کلامی چند با امت حزبالله گفت، به شهادت پدر افتخار کرد و گفت: (پدرم در راه قرآن و اسلام شهید شد، اما خاک بر سرم با این که یک فرد نظامی هستم، پدرم از من سبقت گرفت و من بر سر بالین به خون خفته او میآیم...).
و سرانجام خود نیز در عملیات کربلای ۵ هنگامی که فرماندهی یک گروهان از نیروهای گردان امام رضا(علیه السلام) را بر عهده داشت، به پدر پیوست.[1]
1. صحیفه عشق، ص ۳۱۹.